اندیشه یا تفکر، یکی از نیروهای درونی انسان است که به مفاهیم مرتبط میشود. این فرآیند شناختی و خودآگاهانه بهطور مستقل از محرکهای حسی و فیزیکی انجام میگیرد. ایمانوئل کانت، یکی از فیلسوفان برجسته، در کتاب خود با عنوان سنجش خرد ناب به بررسی موضوع فکر و مفاهیم پرداخته است. تلاش ذهنی برای حل مسائل را تفکر مینامند. اندیشیدن، سازماندهی و بازسازی یادگیریهای گذشته به منظور استفاده در موقعیتهای کنونی یا آینده است. تفکر، فرایندی درونی و نمادین است که در ذهن شکل میگیرد و به ایجاد یک حوزه شناختی منجر میشود که نظام شناختی فرد متفکر را دگرگون میسازد. تفکر یک فرایند است که در آن یک تصویر ذهنی جدید از طریق تبدیل اطلاعات و تعامل میان ویژگیهای ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسائل شکل میگیرد. اندیشه و تفکر به معنای آغاز یک فعالیت ذهنی برای طرح سؤالات، بررسی و تحلیل دادههای موجود و تعریف راهکارهای لازم برای دستیابی به هدف است. این فرایند شامل سازماندهی اطلاعات شناخته شده به منظور کشف ناشناختهها میباشد. به عبارت دیگر، تفکر به معنای حرکت ذهن به سمت اطلاعات و مقدمات شناخته شده و سپس پیشرفت از آنها به سوی کشف هدف مورد نظر است. عامل یا ابزاری برای تحلیل و ارزیابی موضوعات مختلف از جمله، شرایط و رفتار است که از این رو به عنوان نزدیک ترین عامل به محاسبات رفتاری و شرایطی و پایه ای ترین عامل انجام آنها نیز محسوب می شود. این وسیله که بسیار مشهور است و به کارگیری آن قبل از عرضهٔ هر رفتاری توسط افراد عادی و اندیشمند توصیه می شود، کارایی ای مبتنی بر شرایط روحی و روانی داشته که به جهت متعلق بودن کامل به ما ( از آغاز تولد، قابلیت تحت اختیار داشتن و دسترسی مناسب ما را دارد. هر یک از روش های اندیشیدن را می توان روش های دانست که به کمک آنها، بخشی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روش ها به حل مسئله برسد. این واژه تنها در ایران مورد استفاده قرار گرفته و تا به حال هیچ تعریفی یا معیاری برای آن ارائه نشده است.

اندیشه
لغت نامه دهخدا
اندیشه. [ اَ ش َ / ش ِ ] ( اِمص ) فکر. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( نصاب ). فکر و تدبیر و تأمل و تصور و گمان و خیال. ( ناظم الاطباء ). فکرة. فکری. رویة. هویس. ( از منتهی الارب ). وهم. هم. ( مهذب الاسماء ). خیال. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). نیة. ضمیر. طویة. ( دهار ). تأمل. ( تاریخ بیهقی ). فکرت. تفکر. نظر. رای. صدد. عزیمه. عزیمت.صریمه. صریمت. سگالش. ج، اندیشه ها و اندیشگان. ( یادداشت مؤلف )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گمان.
۳. [قدیمی] ترس، بیم.
۴. [قدیمی] توجه، ملاحظه.
* اندیشه کردن: (مصدر لازم )
۱. فکر کردن.
۲. خیال کردن.
۳. احساس ترس و بیم کردن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) تفکر فکر تائ مل. ۲ - ( اسم ) ترس بیم اضطراب. جمع: اندیشه ها اندیشگان. یا اندیشه بودن کسی را از چیزی. بیم داشتن وی از آن
فرهنگ اسم ها
معنی: فکر، اندیشه، آنچه از اندیشیدن حاصل می شود، ( در قدیم ) توجه، غم خواری، آنچه حاصل اندیشیدن است
جملاتی از کلمه اندیشه
چون ز دانش موج اندیشه بتاخت از سخن و آواز او صورت بساخت
هم این یک سخن قارن اندیشه کرد که برگاشتش سلم روی از نبرد
از این اندیشه یارب بی قرارم مگردان ای کریما شرمسارم