گردن ازاد کردن

لغت نامه دهخدا

( گردن آزاد کردن ) گردن آزاد کردن. [ گ َ دَ ک َ دَ ]( مص مرکب ) آزاد کردن. از بندگی رهاندن:
گرد کسی گردم کز بند جهل
طاعتش آزاد کند گردنم.ناصرخسرو.

جمله سازی با گردن ازاد کردن

ای شکنج زلف این سحر است یا خود معجز است کآفتاب و ماه را رشته به گردن می‌بری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی فال تک نیت فال تک نیت