زز

لغت نامه دهخدا

زز. [ زَزز ] ( ع مص ) سیلی زدن. ( منتهی الارب ): ززه ززا از باب نصر؛ سیلی زد او را و بر پشت گردن وی زد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به دزی ج 1 ص 590 و 591 شود.

فرهنگ فارسی

سیل زدن سیل زد او را او بر پشت گردن وی زد

جمله سازی با زز

آن یتیم غریب چون سر باب دید زد بسر دست غم و زز دل آهی کشید
دورک، روستایی از توابع بخش زز و ماهرو شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است.
ززغربی، دهستانی است از توابع بخش زز و ماهرو شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران.
درکول، روستایی از توابع بخش زز و ماهرو شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است.
گلگون شده سمندت و خونت ززین گذشت مرکب مگر بخاک شهیدان دوانده ای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
ارین یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز