روباه بچه

لغت نامه دهخدا

روباه بچه. [ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) بچه روباه. بِرّ. ( ناظم الاطباء ). تَتْفُل. هِجْرِس. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با روباه بچه

گفت روباه بچه با روباه کای ز مکر سگان ده آگاه
گفت با روباه بچه مادرش چون به باغ میوه آمد رهبرش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پاداش
پاداش
سلیقه
سلیقه
این طرف
این طرف
اگزجره
اگزجره