دوقوس

لغت نامه دهخدا

دوقوس. [ دُ ] ( معرب، اِ ) دوقو. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). دوقو و برخی گویند نوعی از آن است. برخی گفته اند تخم کرفس صحرایی است. ( از برهان ). زردک صحرایی. رجوع به دوقو شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) زردک صحرایی.

جمله سازی با دوقوس

💡 سد گاشمار (معشوره) یک سد بتونی دوقوسی در دست مطالعه و ساخت در شهرستان نورآباد(دلفان) استان لرستان است که بر رودخانه کشگان (از سرشاخه‌های رود کرخه) قرار دارد.

💡 و در تـفـسـيـر قـمـى به سند خود از ابن سنان روايت آورده كه در ضمن آن گفته است: امامصـادق (عـليـه السـلام ) در مـعـنـاى (قـاب قـوسـيـن ) فـرمـود: چـون آن جـنـاب، يـعـنىرسـول خـدا (صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم )، نـزديـك تـريـن خلائق بود به خدا، و آنقدرنـزديـك بـود كـه در شـب مـعـراج وقـتـى بـه آسـمـان بـالا مـى رفـتـنـدجـبـرئيـل مـرتب مى گفت: جلوتر برو اى محمد، برو كه در جايى قدم نهاده اى كه نه هيچملكى مقرب قدم نهاده و نه هيچ رسولى مرسل. و اگر روح و جان آن حضرت نمونه اى ازآن عـالم نـبود، هرگز نمى توانست به آنجا برسد، و در نزديكى به خدا به حدى رسيدكـه خـداى تـعـالى دربـاره اش فـرمود: (قاب قوسين ) او ادنى يعنى بلكه كمتر از دوقوس.

وارونه یعنی چه؟
وارونه یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز