خار عقرب

لغت نامه دهخدا

خار عقرب. [ رِ ع َ رَ ] ( اِخ ) کنایه از بهرام که صاحب برج عقرب است. ( آنندراج ). کنایه از مریخ چرا که برج عقرب خانه مریخ است. ( غیاث اللغات ):
در اثر بهر مراعات و لیش ؟؟
خار عقرب چوگل میزان است.انوری ابیوردی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از بهرام که صاحب برج عقرب است

جمله سازی با خار عقرب

در اثر بهر مراعات ولیش خار عقرب چو گل میزانست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پوزیشن
پوزیشن
چسی
چسی
فاب
فاب
فال امروز
فال امروز