تقسط

لغت نامه دهخدا

تقسط. [ ت َ ق َس ْ س ُ ] ( ع مص ) در خود برابر قسمت نمودن چیزی را و بخش گرفتن، یقال: تقسطوا الشی بینهم؛ اذا اقتسموه بالسویه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با تقسط

ساقیا بی تکلف آر شراب بین الا حباب تقسط الآداب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لاشی
لاشی
انسجام
انسجام
ارکان
ارکان
شکوه
شکوه