بی ید

لغت نامه دهخدا

بی ید. [ ی َدْ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + ید ) بی دست. که دست ندارد. || بی قدرت. رجوع به ید شود.

فرهنگ فارسی

بی دست ٠ که دست ندارد ٠ یا بی قدرت ٠

جمله سازی با بی ید

شاعران بزم سخن آراستند این کلیمان بی ید بیضاستند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال تک نیت فال تک نیت فال جذب فال جذب فال ای چینگ فال ای چینگ