بز نر

لغت نامه دهخدا

بزنر. [ ب َ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای غرناطه به اندلس که ابوالحسن هانی بن عبدالرحمان بن هانی غرناطی منسوب بدانجاست. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

قریه ایست از قرای غرناطه به اندلس که ابو الحسن هانی ابن عبد الرحمان بن هانی غرناطی منسوب بدانجا است.

جمله سازی با بز نر

💡 شاه سلطان حسین برای مقابله با افغان‌ها دستور پخت یک آبگوشت سحرآمیز را داد که پس از اطعام سپاهیان آنان نامرئی شده و بر دشمن پیروزی یابند. در ظرف دو پاچه بز نر با ۳۲۵ غلاف سبز نخود ریختند و ۳۲۵ ورد توسط دوشیزه‌ای بر آن خوانده شد. این گونه خوش‌باوری‌ها مانع تفکر در تمام طبقات شده و ذهن عوام را آماده قبول و دفاع تعصب‌آمیز از آنها کرده بود.

💡 به فارسی:(این بز نر، بز نر اخته که طنابی بر گردنش بسته شده‌است گاه غلام و برده می‌شود و به فروش می‌رسد و گاه پادشاه می‌شود و بر تخت سلطنت تکیه می‌دهد)

💡 صورت اول - اين است كه آن را نگه مى دارد تا با آن كاسبى كند، مثلا درخت تبريزىدارد، آنرا نگه مى دارد تا رشد كند و چوبش قطور شود و از شاخه هايش استفاده كند وهمينطورى كه درختان بى ميوه كه فقط چوب و شاخه هاى آنهاقابل استفاده است، يا گوسفند و بز نر دارد آنرا نگه مى دارد تا چاق شود و از گوشتآن استفاده كند.

💡 رنگ غالب الیاف پوششی این بز عمدتاً سیاه بوده اما در مواردی صورت و ساق پاها سفید می‌باشد. بز نر دارای شاخ نسبتاً بلند (تا ۴۵ سانتی‌متر) و تا حدودی پیچ خورده

💡 رجب ز حب رخت رخت بر گرفت و برفتبساط سبزه لگد كوب شو بپاى نشاطتير و تبر ببر ببر پير تيزگرگو تيره كن چنان تبر از تير تيزترمگو كه اهل تعشق بعشق در ماننددو چشمان تو با دامست يا دامست مرغان رابز نر بر بز نر گر بجهد من چه كنم.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
ورژن یعنی چه؟
ورژن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز