قرمساق

کلمه قرمساق در زبان فارسی به عنوان یک اصطلاح محلی یا عامیانه شناخته می‌شود و در برخی مناطق به معنای نوعی گیاه یا درخت خاص به کار می‌رود. در جملات، این واژه باید به درستی در متن گنجانده شود و از نقطه‌گذاری مناسب بهره‌برداری شود. استفاده از این واژه بیشتر در گفتار غیررسمی و محاوره‌ای رایج است و در نوشتار رسمی‌تر ممکن است نیاز به توضیحات بیشتری داشته باشد. این کلمه می‌تواند به عنوان اسم به کار رود. در ترجمه یا نگارش متون ادبی، بهتر است از واژه‌های رایج و شناخته‌شده‌تر استفاده شود، مگر اینکه بخواهید به جنبه‌های فرهنگی یا محلی اشاره کنید.

لغت نامه دهخدا

قرمساق. [ ق ُ رَ ] ( ترکی، ص ) هرکه زن خود را به دیگران بدهد. ( آنندراج ). آنکه دلالی نامشروع زنان کند. جاکش. و در تداول امروز به ضم راء است.

فرهنگ معین

(قُ رُ ) [ تر. ] (ص. ) دیوث، بی ناموس.

فرهنگ عمید

کسی که دربارۀ زن خود تعصب نداشته باشد و زن خود را به دیگران بدهد، دیوث.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که زن خود را بدیگران دهد دیوث قرمپوف.

جملاتی از کلمه قرمساق

به خدا گر خدا شوی نشوم بنده ات، ورشوم قرمساقم
مملکت خاص رعیت باشد این قرمساق یکی ز افراد است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم