لغت نامه دهخدا کبک دل. [ ک َ دِ ] ( ص مرکب ) جبان. ( یادداشت مؤلف ). ترسنده. کبک زهره. رجوع به کبک زهره شود.
جمله سازی با کبک دل چنگ باز هوا ندارد کبک دل شیر عرین ندارد رنگ گر کبک دل من نزند قهقه ی ذوق معذور همی دار که در چنگ عقاب است