مدحتگری

مدحتگری

کلمه «مدحتگری» از ریشه «مدح» گرفته شده و به معنای ستایش و تعریف کردن از کسی به‌ویژه در قالب گفتار یا نوشتار است. این واژه بیشتر بار ادبی و رسمی دارد و در متون کهن برای توصیف کسانی به‌کار می‌رفت که به ستایش پادشاهان، بزرگان یا شخصیت‌های دینی می‌پرداختند.

مدحتگری می‌تواند دو جنبه مثبت و منفی داشته باشد. در جنبه مثبت، بیانگر سپاس‌گزاری، قدردانی و برجسته کردن فضایل فرد است. اما در جنبه منفی، به معنای چاپلوسی یا ستایش افراطی به‌کار می‌رود که برای جلب منفعت یا رضایت دیگران صورت می‌گیرد.

در تاریخ ادبیات فارسی و عربی، مدحتگری نقش پررنگی داشته است؛ شاعران بسیاری در ستایش حاکمان یا بزرگان اشعار مدحی سروده‌اند. در زندگی اجتماعی نیز این مفهوم گاه به‌عنوان ابزار کسب اعتبار یا نزدیکی به قدرت به‌کار می‌رود و گاه نشانه‌ای از ادب و احترام به‌شمار می‌آید.

لغت نامه دهخدا

مدحتگری. [ م ِ ح َ گ َ ] ( حامص مرکب ) ستایش. توصیف و تمجید. مداحی. مدیحه سرایی. عمل مدحتگر. رجوع به مدحتگر شود:
شنیدم که سوی خصیب ملک شد
به مدحتگری بونواس بن هانی.منوچهری.

فرهنگ فارسی

ستایش و توصیف

جمله سازی با مدحتگری

دور است از این طریق ولیکن به طوع طبع مدح تو ورد اوست چو مدحتگری کند
شنیدم که سوی خصیب ملک شد به مدحتگری بونواس بن هانی
من شاعری حقیرم و مدحتگری فقیر نه رستمم نه طوس، نه گیوَم نه بهمنم
مفتقر گر می‌کند با یک زبان مدحتگری می‌کند روح الامین با صد نوا مدح و ثنا
ز دامان آن مهتر پارسای بود دست مدحتگری نارسای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق
داشاق
گودوخ
گودوخ
سلیقه
سلیقه
هیز
هیز