گفت شنید

لغت نامه دهخدا

گفت شنید. [ گ ُ ش َ ] ( اِمص مرکب ) مکالمه و محاوره. ( ناظم الاطباء ). رجوع به گفت و شنید شود.

فرهنگ فارسی

مکالمه و محاوره.

جمله سازی با گفت شنید

هر آن چیز کامد ورا پیش گفت شنید و از او ماند اندر شگفت
زبان سوسن از ساقی کرامت‌های مستان گفت شنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شکوه
شکوه
مستقیم
مستقیم
ساقی
ساقی
زیان آور
زیان آور