سالار قوم

لغت نامه دهخدا

سالار قوم. [ رِ ق َ / قُو ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) رئیس و مهتر قوم. ( ناظم الاطباء ). سرلشکر. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رئیس و مهتر قوم

جمله سازی با سالار قوم

وقتی به لطف گوی که سالار قوم را با گفت و گوی خلق بباید تحملی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال چای فال چای فال درخت فال درخت فال چوب فال چوب