راست بود

لغت نامه دهخدا

راست بود. ( اِ مرکب ) وجود حقیقی که ذات باری تعالی باشد و در آن شبهه نیست. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ذات باری تعالی و واجب الوجود. ( ناظم الاطباء ). موجود حقیقی را گویند که ذات باری تعالی باشد جل جلاله. ( برهان ). این کلمه از لغات دساتیری است. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 246 شود.

فرهنگ فارسی

وجود حقیقی که ذات باری تعالی باشد و در آن شبهه نیست. راست بودن.

جمله سازی با راست بود

جامی از شوق مقام تو نوایی که زند بهر عشاق رهی راست بود سوی حجاز
شاه گفتا که آن سه چیز نخست هر چه گفتید راست بود و درست
هجو کی خواستمش گفت ولی ترسیدم که نه بر طبع ملک راست بود آن گفتار
سخن هرچه گفتی همه راست بود جز از راستی را نباید شنود
کار چون راست بود مرد کجا گیرد نام از چنین حادثه‌ها مردان گردند سمر
علم معنی در طریقت راست بود در نهان سرّ حقیقت را نمود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارین
ارین
گودوخ
گودوخ
کس کش
کس کش
فال امروز
فال امروز