جداگانه

واژه‌ی جداگانه یک قید مرکب است که به‌صورت جدا، منفرد و مستقل معنا می‌شود. این واژه در متون کهن و فرهنگ‌های لغت، همچون «ناظم‌الاطباء» و «آنندراج»، به‌عنوان معادلی برای علی‌حده، تنها و مجزا به‌کار رفته است. برای نمونه، در کتاب التفهیم آمده است: «قمر دلالت کند بر... دندانه‌اش جداگانه و اندر سرش کژی» که نشان‌دهنده‌ی معنای تجزیه و انفصال است.

در متون تاریخی و ادبی نیز کاربرد این واژه به‌وضوح دیده می‌شود. به‌عنوان مثال، در تاریخ بیهقی ذکر شده است: «جداگانه آنچه از خوارزم آورده بود نیز بفرستاد» بر مفهوم استقلال و تفکیک تأکید دارد. همچنین، در متون علمی قدیم مانند ذخیره‌ی خوارزمشاهی نیز این واژه به‌کار رفته است: و بعض مردمان گل جداگانه به‌دست بمالند نیک و شکر جلاب کنند تا به قوام انگبین آید که نشان‌دهنده‌ی انجام عملی به‌شکل مجزا و مستقل است. به‌طور کلی، در زبان فارسی به معنای انجام کاری به‌صورت منفرد، مستقل و بدون وابستگی به دیگر امور است و در زمینه‌های گوناگون زبانی، اعم از ادبی، تاریخی و علمی، کاربرد داشته و دارد. این واژه با حفظ ساختار و معنا، همچنان در گفتار و نوشتار فارسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بیانگر حالت تجزیه، انفصال یا استقلال است.

لغت نامه دهخدا

جداگانه. [ ج ُ ن َ / ن ِ ] ( ق مرکب ) علیحده. ( ناظم الاطباء ). منفرد. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تنها. ( ناظم الاطباء ). || مستقل. مجزا: [ قمر دلالت کند بر ]... دندانهاش جداگانه و اندر سرش کژی. ( التفهیم ). جداگانه آنچه از خوارزم آورده بود نیز بفرستاد. ( تاریخ بیهقی ص 381 ). یاد کنم جداگانه در این تصنیف این حال ها را بابی. ( تاریخ بیهقی ص 403 ).و بعض مردمان گل جداگانه بدست بمالند نیک. و شکر جلاب کنند تا بقوام انگبین آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
جداگانه از بهر سالارشان
بسی نقد بنهاد در بارشان.نظامی.رواقی جداگانه دید از عقیق
ز بنیاد تا سر بگوهر غریق.نظامی.شنیدستم که هر کوکب جهانیست
جداگانه زمین و آسمانیست.نظامی.رنگ هر گنبدی جداگانه
خوشتر از رنگ صد صنم خانه.نظامی.ای بحر کرم باشد راهی بتو هر دل را
مخصوص جداگانه چون قطره بارانها.تأثیر ( ازآنندراج ).|| قطعه قطعه. پاره پاره. متفرقانه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(جُ نِ ) (ص مر. ) ۱ - تنها. ۲ - قطعه قطعه.

فرهنگ عمید

۱. علی حده، تنها.
۲. (قید ) به طور انفرادی، تنهایی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منفرد تنها. ۲- قطعه قطعه پاره پاره علی حده.

ویکی واژه

تنها.
قطعه قطعه.

جمله سازی با جداگانه

سه دُر ساختم هر دُری کانِ گنج جداگانه بر هر دری برده رنج
آرامگاه سید مظفر سید منصور در کوخرد و در هزار متری جنوب آرامگاه شیخ عبدالرحمن بزرگ و در محوطه‌ای جداگانه قرار دارد.
زمان‌ها بباید که مر رنگ‌ها را جداگانه بیند به تاریک جانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ژرف
ژرف
ایده آل
ایده آل
درس
درس
هورنی
هورنی