پرچانگی

 یک اصطلاح مرکب در زبان فارسی است که به‌صورت حامص به کار می‌رود. این واژه به حالت و چگونگی فردی اطلاق می‌شود که سخن را بی‌مورد و فراوان می‌گوید و گاه از حد اعتدال خارج می‌شود. پرچانگی در متون ادبی و گفتار رسمی، هم‌معنای پرگویی به شمار می‌رود و بیانگر کیفیتی است که در آن گوینده، به‌گونه‌ای گسترده و غالباً غیرضروری به سخن ادامه می‌دهد.

عبارت پرچانگی کردن نیز به معنای بسیار گفتن، زیاده‌گویی و اطالۀ کلام است. این فعل گاه در گفتار عامیانه با تعابیری چون زنخ زدن نیز همراه می‌شود که خود اصطلاحی است با بار معنایی مشابه، ولی در متون رسمی معمولاً از کاربرد آن پرهیز می‌گردد. پرچانگی کردن، علاوه بر دلالت بر کمّیت بالای سخن، ممکن است حاوی اشاره به فقدان عمق یا بیهودگی گفتار نیز باشد.

در سبک‌شناسی و نقد ادبی، این مفهوم اغلب به‌عنوان آفتی برای گفتار و نوشتار مؤثر در نظر گرفته می‌شود؛ چرا که موجب خستگی شنونده یا خواننده و نیز کاهش تأثیر اصلی کلام می‌گردد. بنابراین، رعایت ایجاز و پرهیز از اطالۀ کلام، از اصول مهمّ ارتباطی در زبان فارسی محسوب می‌شود و شناخت دقیق مفاهیمی مانند پرچانگی می‌تواند در کاربرد صحیح و هنرمندانۀ زبان بسیار راهگشا باشد.

لغت نامه دهخدا

پرچانگی. [ پ ُ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) پرگوئی. حالت و چگونگی پرچانه.
- پرچانگی کردن؛ بسیار گفتن. زنخ زدن.

فرهنگ عمید

پرگویی، بسیارگویی.

فرهنگ فارسی

حالت و چگونگی پرچانه پرگویی.

جمله سازی با پرچانگی

شد مصرف پرچانگی شیخ محلات مجلس همه اوقات
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مخنث
مخنث
قالب
قالب
جوجو
جوجو
گوز
گوز