مولود

اسم دخترانه مولود دارای معانی زیبا و عمیقی است که به شرح زیر می‌باشد:

معنی اسم

مولود به معنای زاده شده یا پدید آمده است. این نام به نوعی به تولد و میلاد اشاره دارد و نشان‌دهنده‌ی آغاز زندگی و ورود به این دنیا است. به همین دلیل، این نام می‌تواند نمادی از امید و شروع‌های جدید باشد.

تولد و میلاد

نام مولود به مفهوم فرزند و تولد نیز اشاره دارد. این نام به عنوان نمادی از زندگی و شروع‌های تازه در نظر گرفته می‌شود. افرادی که این نام را دارند، به عنوان کسانی شناخته می‌شوند که به زندگی و زیبایی‌های آن اهمیت می‌دهند و می‌توانند به عنوان نمادهای امید و خوشبختی در خانواده و جامعه عمل کنند.

نتیجه و حاصل

در معنای مجازی، مولود به عنوان نتیجه و حاصل نیز شناخته می‌شود. این جنبه از نام می‌تواند به موفقیت‌ها و دستاوردهای فرد اشاره داشته باشد و نشان‌دهنده‌ی تأثیرات مثبت و سازنده‌ای باشد که فرد در زندگی خود و اطرافیانش به وجود می‌آورد.

تأثیر فرهنگی

در فرهنگ‌های مختلف، تولد و میلاد به عنوان نمادهایی از خوشبختی و شادمانی شناخته می‌شوند. این نام به نوعی به این نمادها پیوند خورده و می‌تواند به عنوان یک یادآوری برای فرد باشد تا همواره به ارزش‌های زندگی و اهمیت تولد و آغازهای جدید توجه کند. این نام می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ارتباط عمیق فرد با خانواده و جامعه باشد و اهمیت خانواده و روابط انسانی را در زندگی یادآوری کند.

لغت نامه دهخدا

مولود. [ م َ ] ( ع ص ) زاده. ( منتهی الارب ). زاییده شده. ج،موالید. ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). زاده. متولدشده. به وجودآمده. زاییده شده. ( یادداشت مؤلف ). || پدیدآمده. ایجادشده. پیداآمده. ( یادداشت مؤلف ).
- سه مولود؛ موالید سه گانه. مولود جمادی ( معدن )،مولود نباتی، و مولود حیوانی. ( یادداشت مؤلف ):... از زبده لطایف چهار اسطقس سه مولود در وجود آورد. ( سندبادنامه ص 2 ). و رجوع به ترکیب مولود جمادی و مولود حیوانی و مولود نباتی شود.
- مولود جمادی؛ جماد. بربسته. ( یادداشت مؤلف ).
- مولود حیوانی؛ حیوان. جنبنده. ( از یادداشت مؤلف ).
- مولود نباتی؛ نبات. بررسته. ( از یادداشت مؤلف ).
|| فرزند تازه زاییده شده. نوزاده. ( ناظم الاطباء ). نوزاد. زاییده شده پسر یا دختر. ( از غیاث ) ( از آنندراج ). فرزند کوچک. بچه و طفل و کودک نوزاد. کودک زاده. ( یادداشت مؤلف ):
و گر دوران ز سر گیرند هیهات
که مولودی به سیمای تو باشد.سعدی. || ( اِ ) روز ولادت. ( ناظم الاطباء ).
- ربیعالمولود؛ ماه ربیعالاول. ( ناظم الاطباء ). به مناسبت تولد پیغمبر اسلام در آن ماه.
- عید مولود؛ عید تولد. جشن تولد. عید ولادت. ( یادداشت مؤلف ).
|| هنگام ولادت. ( ناظم الاطباء ). زمان زاییده شدن. ( آنندراج ). زمان زاییدن. ( از غیاث ). زمان ولادت. مولود به معنی زمان ولادت در اصل «مولد» بر وزن «موعد» است، ولی مولود را نیز می توان توجیه کرد به اینکه در اصل «مولودفیه » بوده و به حذف صله تخفیف یافته است. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال 2 شماره 2 و 3 ص 106 ):
بارخدای جهان خلیفه مسعود
نیکش مولود و نیک طالع مولود.منوچهری.مجو ز طالع مولود من بجز رندی
که این معامله با کوکب سعادت رفت.حافظ.در خسوف و کسوف و روز مولود سلاطین وجوه تصدیقی... به مستحقین تقسیم می نمودند. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 20 ).

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع. ] (اِمف. ) زاییده شده. ج. موالید.

فرهنگ فارسی

زاییده شده، نو اد، موالید جمع
( اسم ) ۱ - زاییده شده زاده. ۲ - پدید آمده ایجاد شده جمع: موالید. ۳ - زمان ولادت. توضیح مولود بمعنی زمان ولادت در اصل [ مولد ] بر وزن [ موعد ] است ولی مولود را نیز میتوان توجیه کرد باینکه در اصل [ مولود فیه ] بوده و بحذف جمله تخفیف یافته است. حافظ گوید: [ مجوز طالع مولود من بجز رندی که این معامله با کوکب سعادت رفت. ]

فرهنگ اسم ها

اسم: مولود (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mo (w) lud) (فارسی: مولود) (انگلیسی: mowlud)
معنی: زاده، پدید آمده، فرزند، تولد، میلاد، آن که به دنیا آمده، زاده شده، ( به مجاز ) نتیجه، حاصل، ( در احکام نجوم ) زمان تولد

جملاتی از کلمه مولود

خجسته بادا بر آفتاب کشور جود صباح فرخ میلاد بهترین مولود
از پی مولود وی کلک صفائی زد رقم زهرهٔ زهرا ز برج آفتاب آمد عیان