این عبارت به واژهها یا عبارات در یک زبان اطلاق میشود که معنای دقیقا برابر یا نزدیک به هم دارند. این کلمات همچنین به عنوان همردیف شناخته میشوند و میتوانند به عنوان توضیحی برای یک کلمه یا فهرستی از کلمات هممعنی به کار روند. از دیدگاه زبانشناسی، کلمات هم معنی معمولاً برای جلوگیری از تکرار در جملات استفاده میشوند و از نظر ادبی نیز به زیبایی و غنای متن میافزایند. واژههای وامگرفته از زبانهای دیگر، اگر معنای مشابهی با واژههای موجود در زبان میزبان داشته باشند، میتوانند به عنوان هم معنی به کار روند؛ به عنوان مثال، تغییر و دگرگونی. به همین ترتیب، ورود کلمات عربی به زبان فارسی میتواند به ایجاد مترادفهایی منجر شود. در برخی موارد، هر دو کلمه ممکن است وامگرفته باشند، مانند صولت و هیبت. در زبان انگلیسی نیز، کلمات car و automobile مترادف یکدیگر هستند. یکی از نخستین آثار تألیف شده در زمینه مترادفات زبان فارسی، فرهنگ مترادفات و اصطلاحات نوشته محمدپادشاه صاحب فرهنگ آنندراج است.

مترادف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (ادبی ) قافیه ای که دو حرف ساکن پیاپی در آن باشد، مانندِ «سَرد» و «فَرد».
۳. [قدیمی] چیزی که ردیف چیز دیگر واقع می شود، ردیف هم، پی در پی.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) در پس یکدیگر سوار شده. ۲ - ( صفت ) پیاپی پشت سرهم: و بسبب دوری آن ( فاصل. کبری ) در طبع و خروج آن در کثرت حرکات متحرکات مترادف از اعتدال آنرا کبری نام نهادند. ۳ - دو یا چند لفظ مختلف که بر یک معنی دلالت کند مانند دلالت انسان و بشر بر مردم. توضیح میان مترادفه و متباینه اشتباه ممکن بود مثلا لفظ باشد که دلالت کند بر معنی و لفظی دیگر بر همان معنی با وصفی مقارن و گمان افتد که هر دو لفظ مترادفند و نباشد بلک متباین باشند مانند سیف و حسام چه سیف شمشیر بود و حسام شمشیر بران. ۴ - قافیه ایست که در آخر آن دو ساکن باشد مانند: دی بامداد عید که بر صدر روزگار. ۵ - متوالی مقابل متواتر: تجنیس مزدوج آنست که کلمات متجانس مترادف یکدیگر افتد چنانک معزی گفته است: هست شکر بار یاقوت تو ای عیار یار نیست کس را نزد آن یاقوت شکر بار بار.
فرهنگستان زبان و ادب
[زبان شناسی] ← هم معنا
دانشنامه عمومی
از نظر زبان شناسی کلمات مترادف معمولاً برای پرهیز از تکرار کلمات در جمله، استفاده شده و از منظر ادبی نیز بر زیبایی و غنای متن می افزایند. واژهٔ وام گرفته شده از زبان های دیگر، اگر با واژهٔ موجود در زبان میزبان هم معنی باشد می تواند به عنوان مترادف آن به کار رود. مانند تغییر: دگرگونی. در این صورت به علت ورود کلمات عربی در زبان فارسی می توان کلمات داخل شده را مترادف دانست. در برخی موارد نیز هردو کلمه مترادف وام گرفته شده هستند، مانند صولت: هیبت. در زبان انگلیسی کلمه های car و automobile مترادف یکدیگر هستند.
یکی از اولین کتبی که در زمینهٔ مترادفات زبان فارسی تألیف شده «فرهنگ مترادفات و اصطلاحات» محمدپادشاه صاحب فرهنگ آنندراج است.
نخستین گنج واژه ( تزاروس ( به انگلیسی: Thesaurus ) ) علمی فارسی به فارسی «فرهنگ بیان اندیشه ها» تألیف دکتر محسن صبا است که در سال ۱۳۶۶ منتشر شد. کتاب فرهنگ طیفی منتشر شده در سال ۱۳۷۸ به صورتی روشمندتر تهیه شد. ( از همان منبع ).
استفاده از کلمه تزاروس نخست در سال ۱۸۵۲ با انتشار کتاب «اصطلاحنامه لغات و عبارات انگلیسی» اثر پیترمارک روژه ( ۱۷۷۹–۱۸۶۹ ) آغاز شد. هدف این کتاب کمک به افرادی است که قصد یافتن اصطلاحات دقیق برای بیان اندیشه های خود دارند. تزاروس روژه در واقع نوعی رده بندی اصطلاحات است و ارزش آن در شیوه ارتباط دادن مفاهیم به یکدیگر است. از اوایل قرن بیستم با پیشرفت علم اطلاع رسانی اصطلاحنامه به عنوان ابزاری که می تواند اطلاعات مورد نیاز را در هر زمینه بازیابی کند، مورد توجه خاص قرار گرفت. در سال ۱۹۵۱، هانس پیتر لون تحت تأثیر روش تزاروس روژه تصمیم گرفت کلماتی را که از نظر مفهومی با یکدیگر مرتبط بودند، دسته بندی کند.
مترادف (موسیقی). در تئوری موسیقی، دو نت مترادف یا اِنارمونیک ( به فرانسوی: enharmonic ) نامیده می شوند، وقتی هر دو به یک زیروبمی یکسان اشاره دارد اما به دو شکل مختلف نت نویسی می شوند.
برای نمونه، در اعتدال مساوی ( که در حال حاضر رایج ترین روش کوک کردن سازهاست )، نت های «فا دیز» ( F♯ ) و «سل بمل» ( G♭ ) مترادف هستند.
مفهوم امروزی آنارمونیک، بعد از زمانی است که فواصل موسیقی غرب دارای «اعتدال مساوی» شد و قبل از آن مفهوم دیگری داشت. این اصطلاح موجب بروز اختلاف به مدت یک قرن در میان موسیقیدانان شد، چرا که این اصطلاح اختلاف های جزئی در فواصل را در نظر نمی گیرد و فقط روی سازهایی مانند پیانو و ارگ قابل تغییر نیستند. پس از سفارش ساخت سازهای شستی دار با کوک اعتدال مساوی که توسط باخ تعدیل شده بود و هر اکتاو به دوازده نیم پردهٔ مساوی تقسیم شد. آهنگسازان روی این فواصل به آهنگسازی پرداختند و گوش انسان به مرور به آن عادت کرد. این اعتدال باعث شد که مفهوم آنارمونیک وارد دانشِ هارمونی گردد و در مدگردی از آن استفاده شود.
دانشنامه آزاد فارسی
(در لغت به معنی پیاپی) اصطلاحی در قافیه. قافیه ای که در آن پیش از حرف رَویِ ساکن حرف متحرکی نباشد، مانند حرف ساکن «خ» که در دو قافیۀ این بیت پیش از حرف روی ساکن «ت» قرار گرفته است: تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت/که فردا نگیرد خدا با تو سخت (سعدی).
دانشنامه اسلامی
از ان جا که در نظام اطلاع رسانی ضرورتا از میان اصطلاحات مترادف یکی به عنوان مدخل و اصطلاح مرجح باید انتخاب گردد به منظور انتخاب اصظلاح مرجح ضوابطی در نظر گرفته شده که با توجه به مجموعه این ضوابظ اصطلاح مرجح برگزیده می شود:
← شهرت
برگرفته از اصطلاح نامه کلام اسلامی، ج۱، ص۳۲--۳۰.
جملاتی از کلمه مترادف
در سال ۲۰۰۷ پیشنهاد شد که سردههای ازتوباکتر، ازوموناس و سودوموناس مرتبط هستند و ممکن است مترادف یکدیگر باشند.
اره و اوره و شمسی کوره در زبان عامیانه مترادف «همه» است.