هستو. [ هََ ] ( اِ ) دانه و استخوان میوه ها را گویند، مانند دانه زردآلو و شفتالو و غیره. ( برهان ). هسته. خستو. خسته. ( حاشیه برهان چ معین ). || حق و درستی و حقایق اشیاء. ( برهان ) ( جهانگیری ). || ( ص ) خستو. ( حاشیه برهان چ معین ). شخصی را نیز گویند که اقرار و اعتراف به چیزی کند. ( برهان ). مقر. معترف. خستو. ( یادداشت به خط مؤلف ):
بر فضل او گوا گذراند دل
گرچه گوا نخواهند از هستو.فرخی ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 454 ).به هستیش هستو شوی از نخست
یکییش را زآن بدانی درست.اسدی.رجوع به خستو شود.
(هَ ) (اِ. ) دانة میوه، هسته.
( ~. ) (ص. ) خَستو، مقر، معترف، کسی که اعتراف می کند.
شخصی که اقرار و اعتراف به امری بکند، مُقِر، معترف.
* هستو شدن: (مصدر لازم ) [قدیمی] اقرار کردن، اعتراف کردن: به هستیش هستو شدی از نخست / اگر خویشتن را شناسی درست (اسدی: مجمع الفرس: هستو ).
(صفت ) اقرارکننده مقر معترف.
دانة میوه، هسته.
خَستو، مقر، معترف، کسی که اعتراف میکند.
💡 النور پارکر در ۲۶ ژوئن ۱۹۲۲ در سیدارویل، اوهایو زاده شد. سپس به همراه خانواده به کلیولند شرقی نقل مکان کرد و در همانجا دوره دبیرستان را به اتمام رساند. او کار خود را در اوایل دهه ۱۹۴۰ با بازی در نقشهای کوچک آغاز کرد و در سال ۱۹۴۶ نخستین نقش اصلی اش را بازی کرد. پارکر از آن پس یکی از چهرههای سرشناس هالیوود شد و در کنار بازیگرانی چون چارلتون هستون، رابرت تیلور و کرک داگلاس بازی کرد.
💡 آکرمن به جورجیا بازگشت و یکجا با رابرت هستون یک دفتر حقوقی در البرتن باز کرد. علاوه بر کار در حوزه حقوق، آکرمن همچنین به مزرعهداری پرداخته و مالک یازده برده بود. از نظر گرایش سیاسی، آکرمن یک ویگ بود.
💡 چارلتون هستون، هنرپیشهٔ آمریکایی فیلمهایی همچون بن هور، در بورلی هیلز درگذشت. بیبیسی فارسی