نامحصور

لغت نامه دهخدا

نامحصور. [ م َ ] ( ص مرکب ) نامحدود. ( آنندراج ). بی حصار. بی دیوار. گشاده. بی حد. ( از ناظم الاطباء ). که حد و حصاری ندارد. || بی انتها. ( آنندراج ). بی اندازه. بی کران. بی پایان. نامعین. بی شمار. بی حساب. ( از ناظم الاطباء ): سلطان از دیار هند مظفر و منصور با اموال موفور و نفایس نامحصور بازگشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 419 ).

فرهنگ معین

(مَ ) [ فا - ع. ] (ص مر. ) ۱ - بی حد، بی انتها. ۲ - حصار نشده.

فرهنگ فارسی

۱ - حصارنشده بی دیوار. ۲ - بی حد بی انتها: [ سلطان ازدیار هند مظفر و منصور با اموال موفور و نفایس نامحصور بازگشت ]

دانشنامه عمومی

نامحصور ( به انگلیسی: Unchained ) نام سومین آلبوم استودیویی بازیگر، ترانه نویس و خوانندهٔ آمریکایی، دونالد برازول است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. این آلبوم بدنبال دومین آلبوم وی با نام می افتیم و دوباره برمی خیزیم منتشر شده است و شامل کاورهای ترانه های معروف سبک موسیقی کلاسیک متقاطع است.

ویکی واژه

بی حد، بی انتها.
حصار نشده.

جمله سازی با نامحصور

تا بدانی که زهر و تریاک هر دو از یک معدن می‌آید و سنبل و اراک هر دو از یک منبت می‌روید و اخواتِ این معنی نامحصورست و نظایرش نامعدود و سره گفته‌ست آن مراغی که گفته‌ست:
ترا به دولت شاه جهان خدای جهان دهاد عمری چون دور چرخ نامحصور
ز بدو فطرت با التفات این حالت نمود با تو خدا فضل های نامحصور
اثر فیض اوست نامحصور عقل از آن فیض‌گشت قابل نور
و در تحت هر یکی از این اجناس چهارگانه انواع نامحصور بود و اما آنچه مشهورتر است یاد کنیم:
چه فوج فوجی چون دور دهر نامعدود چه خیل خیلی چون سیر چرخ نامحصور