مماشات

مماشات

کلمه مماشات در زبان فارسی به معنای نرمش و مدارا در برخورد با دیگران است و می‌تواند به چندین مفهوم اشاره کند:

با هم راه رفتن: این معنی به معنای همراهی فیزیکی و حرکت کردن در کنار یکدیگر است. در این حالت، مماشات به نوعی از هم‌سفری یا هم‌مسیر بودن اشاره دارد.

مدارا کردن: این معنی به معنای نرمش و تساهل در برخورد با دیگران است. در این حالت، فرد سعی می‌کند با صبر و ملاحظه رفتار کند و از ایجاد تنش و درگیری جلوگیری نماید.

با کسی همراهی کردن: این معنی به معنای هم‌راهی و حمایت از دیگران است. در اینجا، مماشات به معنای هم‌فکری و هم‌سویی با دیگران در یک فعالیت یا هدف مشترک است.

معادل‌ها:

مماشات به انگلیسی: tolerance یا leniency

مماشات به آلمانی: Nachsicht یا Toleranz

لغت نامه دهخدا

مماشات. [ م ُ ] ( از ع، اِمص ) با کسی رفتن و همراهی کردن. ( غیاث اللغات ). || مدارا. ( ناظم الاطباء ).
- مماشات کردن؛ همراهی کردن در رفتار با کسی.
- || مدارا کردن. رجوع به مماشاة شود.
مماشاة. [ م ُ ] ( ع مص ) با هم رفتن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). با کسی رفتن. ( مجمل اللغة ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). با کسی رفتن و همراهی کردن. ( آنندراج ). رجوع به مماشات شود.

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع. مماشاة ] (مص ل. ) ۱ - مدارا کردن با کسی. ۲ - با هم راه رفتن.

فرهنگ عمید

۱. با هم راه رفتن.
۲. مدارا کردن.
۳. با کسی همراهی کردن.

فرهنگ فارسی

باهم راه رفتن، مداراکردن، باکسی همراهی کردن
۱ - ( مصدر ) با کسی راه رفتن همراهی کردن. ۲ - مدارا کردن. ۳ - ( اسم ) همراهی ۴ - مدارا.

فرهنگستان زبان و ادب

{appeasement} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] سیاست کوتاه آمدن در برابر حریف برای تأمین صلح
مماشات

جملاتی از کلمه مماشات

بچهٔ گرک در آغوش بپروردی و نیست این مماشات جز از بیخودی و بی‌خبری
زمانی که در بوهای بود، یوان شائو با پیشنهاد دونگ ژئو برای انتصاب او به عنوان مدیر بزرگ، مماشات نشد. او قصد داشت یک کودتا را برای برکناری دونگ ژئو از قدرت با شورش آغاز کند، اما توسط هان فو، فرماندار استان جی (冀州) تحت کنترل قرار گرفت.
اول بخطا پیشه مماشات کنید قانع چو نشد خطایش اثبات کنید
یک مطالعه علمی نشان داده‌است که ۳۰ گونه پرنده و ۲۹ گونه پستاندار در پیام‌های اصلی الگوی گام و سرعت یکسانی دارند؛ بنابراین، انسان‌ها و آن ۵۹ گونه زمانی می‌توانند همدیگر را درک کنند که «پرخاشگری، خصومت، مماشات، نزدیک شدن، تسلیم و ترس» را بیان کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم