منخر
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) سوراخ بینی جمع: مناخر
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
مناخر.
جمله سازی با منخر
از رسول خدا پرسیدند که ما الدخان؟ این آیت را برخواند که: یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبِینٍ آن گه فرمود: یملأ ما بین المشرق و المغرب یمکث اربعین یوما و لیلة، اما المؤمن فیصیبه منه کهیئة الزکمة و اما الکافر کمنزلة السکران یخرج من منخریه و اذنیه و دبره.
همتت گر ضامن اسباب جمعیت شود چون ثریا منخرط کردند در سلک نظام
تیزی که پرده های فلک منخرق شود گر عزم بر شدن بدماغ جهان کند
همتت گر ضامن اسباب جمعیت شود چون ثریا منخرط گردند رد سلک نظام
من چو سلیم توچون گلین خانه آخر از منخراب خواهی شد
و روی انه صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم قال و الریح مسجّن فی الارض الثانیة فلمّا اراد اللَّه ان یهلک عادا. قال یعنی الخازن ای رب! أ ارسل علیهم من الریح قدر منخر الثور، فقال الجبار عز و جل اذا تکفأ الارض و من علیها، و لکن ارسل علیهم من الریح قدر خاتم، فهی التی قال اللَّه عز و جل ما تَذَرُ مِنْ شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ.