شاه ابوالغازی معز سلطنت سلطان حسین آن که باشد ملک و ملت را معین دین را نصیر
شاه ابوالغازی که هر جا قاف تا قاف جهان فتنه روی آورده تیغش پیش آن حایل شده
ابوالغازی سپهر سلطنت سلطان حسین آن شه که از دریای جودش قطره یابی بحر و عمان را
ابوالغازی شه عالی گهر سلطان حسین آمد که آمد خان بن خان تا حریم یا فسو علانی
ابولغازی سپهر سلطنت سلطان حسین آمد که تا آدم بود اجداد سلطان ابن سلطانش
شاه ابوالغازی معز ملک و دین سلطان حسین آفتاب عدل و احسان سایه امن و امان