قضایی

فرهنگ معین

(قَ ) [ ع. قضائی ] (ص نسب. ) منسوب به قضا، مربوط به داوری و قضاوت.

فرهنگ عمید

مربوط به قضا.

جمله سازی با قضایی

آشکارا نتوان کرد قضایی که براند در میان عشق توچون سر قدر پوشیده
همچو سیمرغ دعاییم که بر چرخ پریم همچو سرهنگ قضاییم که لشکر شکنیم
ز رأی عالی روشن روانی و خردی ز امر جاری قاطع قضایی و قدری
گفت نادر چیز می‌جویی ولیک غافل از حکم و قضایی، بین تو نیک
خواهند که باشند چنو بر سر منبر بی‌دانش و بی‌خرده امامان قضایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز