سوکها، که از اقوام بومی آمریکا محسوب میشوند، جمعیتی تقریبی ۲,۵۰۰ نفر در سال ۱۹۹۰ داشتند. زبان آنها به شاخه آلگونکوئین تعلق دارد. در سال ۱۸۳۲، سوکها به همراه دو قبیله نزدیک به خود، یعنی فاکس و کیکاپو، جنگی را با مهاجران رهبری کردند که بلک هاوک فرماندهی آن را بر عهده داشت. این قبیله در اصل در ویسکانسین سکونت داشتند و در سال ۱۶۶۷ با فرانسویها در آنجا مواجه شدند. سوکها در دهکدههایی با خانههای دائمی زندگی میکردند که سقف آنها با ساقههای توت پوشیده شده بود. آنها در تابستان به کشت ذرت، لوبیا و کدو مشغول بودند و در زمستان، به گروههای خانوادگی کوچک تقسیم شده و در دشتها به شکار گاو وحشی میپرداختند و در کلبههایی از جنس نی با سقف گلی سکونت داشتند. مهمترین مراسم مذهبی آنها میدویوین نام داشت که میان بسیاری از قبایل منطقه دریاچههای بزرگ مشترک بود. میدویوین یک جشن سالانه برای یک سازمان مذهبی مخفی به نام جامعه بزرگ شفادهندگان بود. در این مراسم، اعضا برای شفا بیماران و حفاظت از قبیله از ارواح یاری میجستند. بسیاری از مناسک تحت نظارت طایفههای مردسالار برگزار میشد و استفاده از بقچههای مقدس پزشکی، که مجموعهای از اشیاء جادویی را در بر داشت، الزامی بود. ساختار سیاسی آنها شامل شورایی از بزرگان بود که با رؤسای موروثی مشورت میکردند. این رؤسا در زمان جنگ جای خود را به رؤسای جنگ میدادند. در قرن هجدهم، سوکها در میسوری، در کنار رود میسیسیپی، مستقر شدند. در سال ۱۸۰۴، گروه کوچکی از رؤسا بخش عمدهای از زمینهایشان را به دولت آمریکا واگذار کردند. از آنجایی که سرخپوستان قادر به لغو این معاهده نبودند، درگیریهایی آغاز شد که در نهایت به جنگ بلک هاوک در سال ۱۸۳۲ منجر شد. پس از این جنگ، آنها مجبور شدند باقیمانده زمینهای خود را نیز واگذار کرده و به آیووا کوچ کنند. بعدها به کانزاس مهاجرت کرده و در اواخر قرن نوزدهم در اوکلاهما ساکن شدند.
سوک
لغت نامه دهخدا
- سوک ریش؛ کوسه ریش. کوسه و آن شخصی باشد که چند موی بر سر زنخ داشته باشد و معرب آن کوسج است. ( برهان ).
|| ( اِ ) داسه غله و خسهای نوک تیز که برسر خوشه گندم و جو و جز آن باشد. ( ناظم الاطباء ). داسه گندم و جو و آن خسها سرتیز که سرهای خوشه گندم و جو باشد. ( برهان ):
اندام دشمنان تو از تیر ناوکی
مانند سوک و خوشه جو باد آژده.؟ ( از فرهنگ اسدی نخجوانی ). || خارتیغ:
ای همچو مهین مار بدآویز خشوک
پرزهر چه ماری و چه ماهی همه سوک.سوزنی.|| خوشه غله. ( ناظم الاطباء ). خوشه گندم و جو. ( برهان ).
سوک. [ س َ ] ( ع مص ) مالیدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || مسواک کردن. ( آنندراج ). مالیدن دندانهای خود را بمسواک. ( ناظم الاطباء ).
سوک. ( اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 511 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
فرهنگ معین
(اِ. ) ۱ - سوی، جانب. ۲ - (عا. ) گوشه.
(سُ ) (اِ. ) خارهای نازک و دراز که بر خوشه گندم یا جو می روید.
فرهنگ عمید
خار خوشۀ گندم، سیخ های نازک و دراز که در خوشه جو یا گندم می روید، داسه: اندام دشمنان تو از تیر ناوکی / مانند سوک خوشهٴ جو باد آژده (شاکر: شاعران بی دیوان: ۴۹ ).
۱. سو، سوی، جانب.
۲. نزد.
۳. [عامیانه] کنار، گوشه.
فرهنگ فارسی
۱ - هر یک از سیخ های نازک و دراز خوشه جو یا گندم داسه. ۲ - خوشه گندم و جو.
دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد
دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان دهرود قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۷۴نفر ( ۱۷خانوار ) می باشد.
محصولات این روستا عبارت است از : انواع خرما ( کبکاب، زاهدی یا قصب، شهابی و زینی و... )، انواع مرکبات ( لیمو ترش، نارنج، لیمو شیرین و... )، انار، انگور، انجیر و... می باشد.
دانشنامه آزاد فارسی
از اقوام سرخ پوست امریکا، با جمعیتی نزدیک به ۲,۵۰۰ تن (۱۹۹۰). زبانشان به گروه زبان های آلگونکوئین تعلق دارد. در ۱۸۳۲، به همراه دو گروه بسیار نزدیک به ایشان، یعنی فاکس و کیکاپو، جنگی را به رهبری بلک هاوک (شاهین سیاه) برضد مهاجران به راه انداختند. سوک ها در اصل در ویسکانسین زندگی می کردند و در ۱۶۶۷ در آن جا با فرانسوی ها رو به رو شدند. آن ها در روستاهای دایم متشکل از خانه هایی مسقّف با ساقه های توت می زیستند و در تابستان ذرت، لوبیا و کدو می کاشتند. در زمستان به گروه های خانوادگی تقسیم می شدند و در جلگه ها گاومیش (بوفالو) شکار می کردند و در کلبه هایی از نی با سقف گِلی زندگی می کردند. مهم ترین مراسم مذهبی آن ها میدویوین نام داشت که در بسیاری از قبایلِ گریت لیکس (دریاچه های بزرگ) مشترک بود؛ میدویوین جشن سالانۀ یک سازمان دینی مخفی بود موسوم به «جامعۀ بزرگ شفاگری». در این مراسم اعضا از ارواح کمک می خواستند تا بیماران را شفا دهند و از قبیله حفاظت کنند. بسیاری از مناسک زیر نظارت طایفه های مردسالار اجرا می شد و استفاده از بقچه های مقدس پزشکی، محتوی مجموعه ای از اشیای جادویی، واجب بود. سازمان سیاسی شامل شورایی از مشایخ می شد که با رؤسای موروثی مشاوره می کرد. این رؤسا در زمان جنگ جایشان را به رؤسای جنگ می دادند. در قرن ۱۸، سوک ها در میسوری، در حاشیۀ رود میسی سیپی، مستقر شدند. در ۱۸۰۴، گروه کوچکی از رؤسا اکثر زمین های آن ها را به امریکا واگذار کردند. سرخ پوستان، که نمی توانستند این پیمان را لغو کنند، درگیری هایی را آغاز کردند که در ۱۸۳۲ به جنگ بلک هوک انجامید و پس از آن ناچار بقیۀ زمین های خود را نیز واگذار کردند و به آیووا کوچیدند. آن ها بعدها به کانزاس مهاجرت کردند و در اواخر قرن ۱۹ در اوکلاهما ساکن شدند.
ویکی واژه
مصیبت.
غم، اندوه.
سوی، جانب.
گوشه.
جمله سازی با سوک
منم با مادری مرده بزاری پدر غرقه شده در سوکواری
ملک به مرقد پاکش به خاکبوسی شد کبود جامه به سوک نصیر طوسی شد
کو پیمبر تا همی سوک بحیرا داشتی کو سکندر تا به مرگ برهمن بگریستی