اسپوختن

اسپوختن یا سپوختن به معنای آمیختن و درهم کردن است. این فعل به طور خاص به فرآیندی اشاره دارد که در آن مواد مختلف با یکدیگر مخلوط شده و یک ترکیب واحد را تشکیل می‌دهند. ریشه این واژه در زبان فارسی، گویای مفهوم ادغام و یکی شدن اجزای گوناگون است. در مفهوم گسترده‌تر، اسپوختن می‌تواند به فرآیندهای مختلفی اطلاق شود که در آن‌ها عناصر یا مفاهیم متعددی با هم ترکیب می‌شوند تا یک کل جدید و منسجم را به وجود آورند. این ترکیب می‌تواند فیزیکی، مانند مخلوط کردن مواد در آشپزی یا شیمی، یا انتزاعی، مانند درآمیختن ایده‌ها در یک بحث یا ترکیب سبک‌های هنری، باشد.

لغت نامه دهخدا

اسپوختن. [ اِ ت َ ] ( مص ) سپوختن. بهم درآمیختن. ( اوبهی ). رجوع به سپوختن شود.

فرهنگ معین

(اِ پُ تَ ) (مص م. ) سپوختن، سپوزیدن.

فرهنگ فارسی

سپوختن، سپوزیدن: فروکردن، خلانیدن، چیزی رابه زوروفشاردرچیزدیگرفروکردن، راندن، دورکردن
( مصدر ) ۱ - سپوختن سپوزیدن بهم در آمیختن زن و مرد نزدیک شدن مرد و زن همخوابگی گاییدن. ۲ - فرو بردن چیزی را در جایی.

ویکی واژه

سپوختن، سپوزیدن.

جمله سازی با اسپوختن

در خلق بهائم سخن از علم معارف ایخواجه سپوزی عبث، اسپوختنی نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی