بی آزار
ویکی واژه
جمله سازی با بی آزار
بردباری جوی و بی آزار باش تا که گردد در هنر نام تو فاش
از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما
چون در دلت آن بود که گیری یاری برگردی ازین دل شده بی آزاری
از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر هرکه می گرداند از من روی ممنونش منم
فرود آمد از اسب و او را چو باد بی آزار نرم از بر زین نهاد
میکشد ساقی خمارم باده را تعجیل کن فیض را از جام باقی عیش بی آزار ده