دلدل دل در چراگاه از ریاض خلد ساز چشم آخر بین تو بند از آخور آخر زمان
چشم آخر بین ز گلبن خار می بیند نه گل عین خارست آنرخی کامروز گلبرگ طری است
نه در دنیا در اول خون بدی تو در آخر بین که زینجا چون شدی تو
بسیار شد اندوه و عنا کی بود آخر بینیم به صبح این شب دیجور کشیده
چو صدر
اعظم اشرف بدید حالت شاه نمود پیشه صبوری زفکر آخر بین
در این بند و بلا دیدم جفایت در آخر بینم امّید وفایت