شاخهای از علم ریاضیات است که به مطالعه و اندازهگیری شانس وقوع پدیدهها میپردازد. به عنوان نمونه، در بازی شطرنج، برای اولین حرکت، ۲۰ حالت ممکن (شامل ۱۶ حرکت پیاده و ۴ حرکت اسب) وجود دارد. با پیشرفت بازی، تعداد حالات ممکن برای حرکات بعدی به طور چشمگیری افزایش مییابد. پیشبینی حرکات و محاسبه وقوع آنها، در قلمرو علم احتمال قرار میگیرد. در مثال ساده پرتاب سکه نیز، پس از پرتاب، یکی از دو حالت (شیر یا خط) رخ خواهد داد. مفاهیم و قوانین آن در عرصههای متعددی کاربرد دارند. به عنوان معیاری برای سنجش امکان وقوع یک رویداد، با عددی بین ۰ و ۱ بیان میشود. رویدادی که وقوع آن غیرممکن است، احتمال صفر دارد و رویدادی که وقوع آن قطعی است، احتمال یک خواهد داشت. این علم به عنوان یکی از پرکاربردترین شاخههای ریاضی، در پیشبینی بسیاری از پدیدههای دنیای واقعی نقش اساسی ایفا میکند. قوانین و فرمولهای احتمالاتی برای حل مسائل متنوع در حوزههایی چون کسب و کار، مهندسی، هوش مصنوعی و سایر رشتهها مورد استفاده قرار میگیرند.
احتمال
لغت نامه دهخدا
ترک احسان خواجه اولیتر
کاحتمال جفای بوّابان
بتمنای گوشت مردن به
که تقاضای زشت قصابان.سعدی.من صبر بیش از این نتوانم ز روی تو
چند احتمال کوه توان بود کاه را.سعدی. || قبول کردن. ( مؤید الفضلاء ). || برده خریدن. || احتمال صنیعة؛ بر گردن خود گرفتن و شکرکردن آن. || برداشتن به سر و به پشت. || ارتحال. از منزل برفتن. ( زوزنی ). || احتمال لون؛ خشم گرفتن. برافروخته شدن. برتافتن. || احتمال، اِتعاب نفس است در حسنات. ( تعریفات ). || آن است که تصور طرفین کافی برای نسبت نباشد بلکه ذهن در نسبت بین آن دو مردّد باشد، و مقصود از این امکان ذهنی است. ( تعریفات ). || تقلا در کاری. || ظن. اِمکان. گمان کردن. ( غیاث ):
احتمال عجز بر حق راندی
جاهل و گیج و سفیهش خواندی.مولوی.- احتمال دادن؛ گمان بردن.
- احتمال داشتن؛ احتمال رفتن. محتمل بودن.
- احتمال رفتن؛ گمان رفتن. احتمال داشتن. محتمل بودن.
- احتمال کردن؛ تحمل کردن. بردباری کردن: روز آدینه قائد بسلام خوارزمشاه آمد و مست بود، ناسزاها گفت و تهدیدها کرد، خوارزمشاه احتمال کرد. ( تاریخ بیهقی ). چیزها گفت و کردکه اکفاء آن را احتمال نکنند تا بپادشاه چه رسد. ( تاریخ بیهقی ).
بدادم ناصبی را پاسخ حق
نخواهم کرد زین بیش احتمالی.ناصرخسرو.- احتمال کننده؛ متحمل.
- احتمالی؛ محتمل.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم مصدر ) حمل کردن، بار برداشتن.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] بردباری کردن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بار بر گرفتن. ۲ - از کسی فرو بردن تحمل نامیم از کسی برداشتن: (ترک احسان خواجه اولیتر کاحتمال جفای بوابان ) ( سعدی ) ۳ - ( اسم ) بردباری. ۴ - ظن گمان. ۵ - ( فعل ) امکان امری عق و عدم یقین وقوع آن. یا به احتمال قریب بیقین. به گمان و تصور نزدیک به اطمینان.
دانشنامه آزاد فارسی
شانس یا امکان وقوع یک پیشامداز میان چند پیشامد ممکن. مقدار آن را به صورت کسر اعشارییا متعارفیای بین ۰ و ۱ نشان می دهند. احتمالِ پیشامد حتمی ۱ است و احتمال پیشامد غیرممکن ۰. به طورکلی، احتمال این کهn پیشامد مورد نظر از میانm پیشامد ممکن رخ دهد، (فرمول ۱) است.
فرمول ۱:
در بازی شیر یا خط، شانس آمدن «شیر» با شانس آمدن «خط» یکسان است، یعنی این احتمال یک به یک یا مساوی است و آن را به صورت۲/۱ یا۰.۵ نمایش می دهند. برآورد احتمال را می توان با آزمایش به دست آورد، مثلاً با انداختن سکه به دفعات بسیار زیاد و ثبت تعداد شیرها و تقسیم تعداد شیرها به کل تعداد دفعات آزمایش فراوانی نسبی«شیر» به دست می آید که برآورد احتمال آن است. وقتی تاس می ریزیم، احتمال آن که هریک از اعداد ۱ تا ۶ بیاید، با فرض بی عیب بودن تاس،۶/۱ یا۰.۱۶۶۶ است. اگر دو تاس بریزیم، ۳۶=۶×۶ ترکیب متفاوت ممکن است، واقع شود. احتمال «جفت آمدن» برابر۳۶/۶ یا۶/۱ است، زیرا شش جفت در میان این ۳۶ حالت وجود دارد: (۱,۱)، (۲,۲)، (۳,۳)، (۴,۴)، (۵,۵)، و (۶,۶). پیشامدهای مستقلپیشامدهایی اند که بر یکدیگر تأثیری ندارند، مثلاً هنگام ریختن دو تاس، ریختن تاس اول تأثیری بر نتیجۀ ریختن تاس دوم ندارد. پیشامدهای دوبه دو ناسازگارپیشامدهایی اند که رخ دادن یکی مانع از رخ دادن دیگری باشد، از آن جمله است آمدن شیر و آمدن خط در بازی شیر یا خط، زیرا ممکن نیست نتیجۀ انداختن سکه هم شیر و هم خط باشد. مجموع احتمال های پیشامدهای دوبه دو ناسازگار همواره برابر ۱ است. مثلاً اگر سه مهره به رنگ های متفاوت درون کیسه ای باشند و یکی را بدون نگاه کردن بیرون بکشیم، احتمال بیرون آمدن هریک۳/۱ است و مجموع احتمال ها۱= ۳/۱+۳/۱+۳/۱ برای یافتن احتمال دو یا چند پیشامد دوبه دو ناسازگار احتمال های آن ها را باهم جمع می کنیم. بنابراین، در مثال اخیر احتمال بیرون کشیدن یک مهرۀ آبی یا یک مهرۀ قرمز برابر است با ۳/۱+۳/۱=۳/۲. احتمال این که دو پیشامد مستقل رخ دهند، کمتر از احتمال آن است که یکی از آن ها رخ دهد. مثلاً احتمال آن که در یک بار ریختن تاس، ۳ بیاید برابر است با ۶/۱، ولی احتمال این که در دوبار پرتاب تاس یک جفت ۳ بیاید۳۶/۱ است. احتمال شرطیوقتی مطرح می شود که نتیجۀ پیشامد اول بر نتیجۀ پیشامد دوم اثر داشته باشد. مثلاً اگر یک گوی از میان چهار گوی قرمز و پنج گوی آبی که در کیسه ای قرار دارند به تصادف انتخاب شود و سپس، بدون برگرداندن آن به کیسه گوی دیگری انتخاب شود، احتمال این که هر دو گوی قرمز باشند، برابر است با ۶/۱=۷۲/۱۲=۸/۳×۹/۴= (قرمز) p. این امر را با نمودار درختینیز می توان نمایش داد. نظریۀ احتمال را بلز پاسکال۹ و پیِر دو فرما، ریاضی دانان فرانسوی قرن ۱۷، بنیاد نهادند و انگیزۀ اولیۀ آن ها پاسخ دادن به تقاضاهایی دربارۀ محاسبۀ احتمال های گوناگون در بازی ورق بود. امروز نظریۀ احتمال کاربردهای مهمی در زمینه های متفاوت، ازجمله ریاضیاتِ نظریۀ اتمی، بیمه، و مطالعات آماریدارد.
جمله سازی با احتمال
فلک باشد بجای کامرانی زمین گردد بوقت احتمالا
نیست دگر احتمال کار نزاری زار خاصه نزاری چو او چند کشد بار عشق
عجب آمدم که آمد ز تو مژدهٔ وصالی که به عمر خود ندادم به وصالت احتمالی