بجده

لغت نامه دهخدا

( بجدة ) بجدة. [ ب َ دَ / ب ُ ج ُ دَ ] ( ع اِ ) حقیقت کار. کنه آن. اندرون. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نیت شخص. سرّ کار. ( ناظم الاطباء ). باطن چیزی. باطن کار. ( از اقرب الموارد ). هو عالم ببجدة امرک. یعنی او بر باطن کار تو آگاه است. ( از اقرب الموارد ). || اصل. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || صحرا. ( منتهی الارب ). بیابان. ( ناظم الاطباء ). || دانستن. علم. ( منتهی الارب ). عنده بجدة ذلک؛ ای علمه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ابن بجدة؛ دانای حقیقت کار و کنه آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دلیل. هادی. ( منتهی الارب ). دلیل هادی که از گفتار خود برنگردد. ( از اقرب الموارد ): انا ابن بجدتها. || کسی که از گفته خود برنگردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(بَ جْ دَ یا بُ جُ دَ ) [ ع. ] ( اِ. ) باطن و حقیقت کاری.

فرهنگ فارسی

حقیقت کار 

ویکی واژه

باطن و حقیقت کار
 

جمله سازی با بجده

سخن او باریک شد، ویرا بکلام منسوب کردند و مهجور کردند، و از مکه بیرون کردند، و بجده رفت، آنجا ویرا قاضی کردند ویرا سخن است نیکو. گویند که پیش از جنید برفت در سنه احدی و تسعین و مائین
وَ قُلْنَا اهْبِطُوا گفتیم همه فرود روید. آدم بکوه سرندیب در زمین هند فرو آمد و طعام وی از این جوز هندی بود و حوا بجده فرود آمد و مار باصفهان و ابلیس بابله سوی مشرق. و گفته‌اند که آدم چون بزمین فرو آمد بالای وی از زمین تا آسمان بود از بس که سر بآسمان باز می‌نهاد پاره موی سر وی باز شد. این صلع در فرزند آدم از آنست، آدم آواز فریشتگان می‌شنید، و طواف فریشتگان گرد عرش مجید می‌دید، و بوی بهشت می‌یافت و استیناس بآن می‌گرفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نغمه یعنی چه؟
نغمه یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز