بجده
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
حقیقت کار
ویکی واژه
باطن و حقیقت کار
جمله سازی با بجده
سخن او باریک شد، ویرا بکلام منسوب کردند و مهجور کردند، و از مکه بیرون کردند، و بجده رفت، آنجا ویرا قاضی کردند ویرا سخن است نیکو. گویند که پیش از جنید برفت در سنه احدی و تسعین و مائین
وَ قُلْنَا اهْبِطُوا گفتیم همه فرود روید. آدم بکوه سرندیب در زمین هند فرو آمد و طعام وی از این جوز هندی بود و حوا بجده فرود آمد و مار باصفهان و ابلیس بابله سوی مشرق. و گفتهاند که آدم چون بزمین فرو آمد بالای وی از زمین تا آسمان بود از بس که سر بآسمان باز مینهاد پاره موی سر وی باز شد. این صلع در فرزند آدم از آنست، آدم آواز فریشتگان میشنید، و طواف فریشتگان گرد عرش مجید میدید، و بوی بهشت مییافت و استیناس بآن میگرفت.