کلمه آوا در زبان فارسی به معنای صدا یا صوت است و معمولاً در حوزههای مختلفی مانند موسیقی، زبانشناسی و شعر مورد استفاده قرار میگیرد. این واژه با حرف آ آغاز میشود و در نوشتار فارسی باید با دقت به کار رود تا از بروز اشتباهات نگارشی جلوگیری شود. این کلمه میتواند به عنوان اسم در جملات به کار رود و همچنین قابلیت ترکیب با دیگر کلمات را دارد که میتواند معانی جدیدی ایجاد کند. این واژه معمولاً به عنوان اسم و فاعل یا مفعول در جمله استفاده میشود و معانی و کارکردهای متنوعی دارد. در نوشتن متنی که شامل این واژه است، باید به قواعد عمومی نگارش فارسی توجه کرد، از جمله استفاده صحیح از ویرگول، نقطه و سایر نشانههای نگارشی.
آوا
لغت نامه دهخدا
( آوا ) آوا. ( اِ ) مخفف آواز. آواز. بانگ. ندا. آوازه. صوت. ( صراح ). آوای. ازمل
فرهنگ معین
( اَ ) (اِ. ) آواز.
( اَ ) (اِ. ) آش، ابا.
فرهنگ عمید
۲. آهنگ.
آش.
فرهنگ فارسی
مخفف آواز، بانگ، صوت، آهنگ
( اسم ) آش ابا.
فرهنگ اسم ها
معنی: آواز، شهرت، عقیده، بانگ، صوت، رأی، صدایی که به آواز خوانده می شود یا از آلات موسیقی به گوش می رسد، آوازه
ویکی واژه
(زبانشناسی): هر یک از واحدهای تجزیه ناپذیر زبان که کنار یکدیگر قرار میگیرند و گفتار را بوجود میآورند.
جملاتی از کلمه آوا
گفت طوطی کو به فعلم پند داد که رها کن لطف آواز و وداد
شگفت آمد از لشکر و ساز اوی همان چهره و نام وآواز اوی
چو آوازهٔ کوس رحلت برآمد سر آمد شب وصل و الفصل واجب