ساختاری جامد است که اسکلت جانوران و بخشی از استخوانبندی آنها را تشکیل میدهد. این بافت در اشکال و اندازههای مختلف در نواحی گوناگون بدن قرار دارد و دارای ساختاری پیچیده است. بخش خارجی آن سخت و محکم بوده و از مواد آلی مانند کلاژن و املاح معدنی نظیر فسفات کلسیم و کربنات کلسیم تشکیل شده است. آن ها با وجود وزن کم، بسیار مقاوم و پایدار هستند و وظایف متعددی را انجام میدهند؛ از جمله تولید گلبولهای سفید و قرمز، ذخیرهسازی املاح و افزایش توان جابجایی. در زمان تولد، بدن انسان حدود ۲۷۰جسم جامد دارد. با گذشت زمان، برخی از آن ها به هم متصل میشوند و در نهایت، یک فرد بالغ دارای ۲۰۶ استخوان خواهد بود. بزرگترین استخوان بدن، ران و کوچکترین آنها، استخوانچههای رکابی در گوش میانی هستند. از بافت سخت و محکمی به نام بافت همبند تشکیل شدهاند. این بافت زنده، در واقع یک اندام است که قابلیت رشد، تغذیه، تغییر شکل و حتی مرگ را دارد. از سلولهایی به نام اُستئوسیت تشکیل شدهاند که در کنار یکدیگر عمل میکنند.
استخوان
لغت نامه دهخدا
استخوان. [ اُ ت ُ خوا / خا ] ( اِ ) عَظْم. ( دهار ) ( منتهی الارب ). قسمت صلب و سختی که در بدن حیوان و نبات است. و آن عام است بر حیوانات و نباتات، برخلاف استه که مخصوص نباتات است. ( برهان ). عضویست که صلابت آن بدانجا رسد که آنرا نتوان دوتا کرد یا عضو منوی غیرحساس است که از غایت صلابت نتوان دوتا کرد. و قید غیرحساس در تعریف ثانی برای اخراج دندان است از استخوان. جزء جامد و صلب که دعامه بدن انسان و دیگر حیوانات فقاری را متشکل میسازد. عدد استخوانهای تن مردم از روی صورت دویست و چهل و هشت پاره است بی استخوان لامی که اندر حنجره است و بی استخوانهای سمسمانی. ( از ذخیره خوارزمشاهی ).
تشریح ذره بینی: از ملاحظه با ذره بین در عظام یابسه مستفاد میشود که مجموع آنها حاصل شده اند از مواد عظمیه که از اصول تشریحیه اساسیه مثل مواد تشریحیه که در نسوج عظام رطبه دیده میشود حاصل شده اند. این مواد عظمیه از جنس واحدند و شکل معینی ندارند و دارای املاح آهکی هستند که آنها را صلب و شکننده میکند. خانه خانه های صفاری که در جوف آنها واقعاند بعضی را استئوپلاست یا تجاویف مختصه بعظم و بعضی دیگر را که بزرگند مجاری «هاوِر» بنام مشرّحی که آنرا منکشف کرده نامیده اند. ( جواهرالتشریح تألیف میرزا علی ص 22 ).
حجاج؛ استخوان ابرو. ( منتهی الارب ). رسغ؛ استخوان احرامی، استخوان دمعه. سلامی؛ استخوان انگشت. ( دهار ). استخوان انگشت دست و پا. کسر و کِسر؛ استخوان بازو. عُراق؛ استخوان باگوشت. ( منتهی الارب ). قصبه کبری؛ استخوان بزرگ ساق. قصبه صغری؛ استخوان بیرونی ساق. قصبة الانف میکعه؛ استخوان بینی. عصعص؛ استخوان بن دنب. عظم لامی؛ استخوان بن زبان. عظم عقب؛ استخوان پاشنه. صلع؛ استخوان پهلو. ( منتهی الارب ) ( دهار ). دنده. رمام، رفات؛ استخوان پوسیده. عاج؛ استخوان فیل. ( دهار ).پیلسته. أخُر، آخرک؛ استخوان ترقوه. جناغ؛ چنبر گردن. عظم اکلیلی؛ استخوان جبهه. تمشش؛ استخوان خاییدن. ( منتهی الارب ). حرقفه؛استخوان خاصره. کعبره؛ استخوان درشت گره. ( منتهی الارب ). عظم الفخذ؛ استخوان ران. عظم رکابی؛ استخوان رکابی. رکاب گوش. رکاب الاذن. رفات و رمیم؛ استخوان ریزیده. لحی؛ استخوان زنخ. ( دهار ). استخوان زورقی. ظنبوب؛ استخوان ساق. ( دهار ). شَظیّة. شَظی. شِظی. ( منتهی الارب ). سته؛ استخوان سرین. ( منتهی الارب ). تریبة؛ استخوان سینه. ( دهار ). ج، ترائب. قص و قصص. ( منتهی الارب ). زند اسفل؛ استخوان طرف انسی ساعد. زند اعلی؛ استخوان طرف وحشی ساعد. کعبرة؛ استخوان عجز. رجوع به عجز شود. عظم الوجنة؛ استخوان عِذار. استخوان فخذ؛ استخوان ران. استخوان قلابی؛ یکی از هشت استخوان رسغ: و جمله استخوانها و گوشت و پوست او ریزیده. ( ترجمه تفسیر طبری ):
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] قدرت، محکمی.
۳. (زیست شناسی ) [قدیمی] = هسته: گه از نطفه ای نیک بختی دهی / گه از استخوانی درختی دهی (نظامی۵: ۷۴۴ )، چو خرما به شیرینی اندوده پوست / چو بازش کنی استخوانی در اوست (سعدی۱: ۳۸ ).
* استخوان شرمگاهی (عانه ): (زیست شناسی ) استخوان شرمگاه که جلو استخوان لگن قرار دارد.
* استخوان لامی: (زیست شناسی ) استخوانی به شکل «ل» که در ناحیۀ گردن در بالای حنجره قرار دارد.
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
در زمان تولد حدود ۲۷۰ استخوان در بدن انسان وجود دارد. با افزایش سن بعضی از این استخوان ها به هم چسبیده و در نهایت ۲۰۶ استخوان را برای یک فرد بالغ ایجاد می کنند. بزرگ ترین استخوان بدن استخوان ران و کوچک ترین آن ها استخوانچه های رکابی گوش میانی هستند.
استخوان های بدن از بافت سخت و محکمی به نام بافت همبند تشکیل شده است. استخوان یک بافت زنده و در واقع یک اندام است. رشد می کند، تغذیه می کند، تغییر شکل می دهد و می میرد. استخوان از سلول هایی تشکیل شده به نام استخوان یاخته ( اُستئوسیت ). این سلول ها در کنار یکدیگر قرار نداشته و از هم فاصله زیادی دارند. فاصله بین این یاخته ها را ماده ای بنام مادهٔ میان یاخته ای ( بین سلولی ) پر کرده است. این ماده را داربست ( ماتریکس ) هم می گویند. داربست و شبکهٔ سه بعدی از پروتئین و مواد قندی به خصوصی تشکیل شده که روی آن املاح کلسیم رسوب کرده است. این املاح کلسیم عمدتاً از جنس هیدروکسی آپاتیت هستند. استخوان سخت ترین بافت همبند یا پیوندی است.
بافت استخوانی دو نوع است متراکم و اسفنجی. در بافت متراکم طرز قرار گرفتن و ساختمان ماده بین استخوانی نظم خاصی داشته، بطوری که املاح معدنی آن به شکل تیغه های مدور هم مرکزی در کنار هم قرار دارند. در مرکز این تیغه ها ( لاملا )، مجرایی توخالی وجود دارد که دربردارنده رگ خونی و اعصاب است. به این مجرا مجرای هاورس می گویند. یک مجرای هاورس و ۶–۵ تیغه استخوانی دایره ای که دور آن را گرفته اند یک ساختمان ظریف را درست می کند که به آن سامانه هاورس می گویند.
عروقی که در مجرای هاورس سیر می کنند وظیفهٔ تغذیهٔ استخوان یاخته ها را به عهده دارند. هر سلول استخوانی در یک محفظهٔ کوچک به نام حفره ( لاکونا ) قرار دارد. این حفره ها از طریق راهچه های باریکی به مجرای هاورسی متصل هستند و از آن طریق اکسیژن و مواد غذایی را به استخوان یاخته ها می رسانند. فاصلهٔ حفره ها تا مجرای هاورس از یک دهم میلی متر کمتر است. در بافت اسفنجی تیغه های استخوانی نامنظم هستند و مجرا و سامانه هاورس وجود ندارد و حفره ها با ماده ای نرم حاوی سلول بنیادی و چربی به نام مغز قرمز پر شده اند. مغز قرمز تولید یاخته های خونی مثل گلبول قرمز را برعهده دارد.
استخوان (فیلم ۱۹۷۲). استخوان ( انگلیسی: Bone ) فیلمی در ژانر کمدی - درام به کارگردانی لری کوئن است که در سال ۱۹۷۲ منتشر شد.
دانشنامه آزاد فارسی
اُستخوان (bone)
بافت پیوندی سخت اسکلت بیشتر جانوران مهره دار. استخوان متشکل از شبکه ای رشته های کلاژن است که با نمک های معدنی، عمدتاً فسفات کلسیم و کربنات کلسیم، پرشده است. این ترکیب به استخوان تراکم و استحکام می دهد و در بعضی حالات قابِل مقایسه با بتون مسلح است. درون این زمینۀ جامد یاخته های استخوانی، رگ های خونی، و اعصاب قرار دارند. بخش داخلی استخوان های دراز دست و پا متشکل از زمینه ای اسفنجی است که با مغز استخوان نرم پر شده و تولیدکنندۀ یاخته های خونی است. دو نوع استخوان وجود دارد: آن هایی که بر اثر جایگزینی غضروف شکل می گیرند، و آن هایی که مستقیماً از بافت هم بند (پیوندی) تشکیل می شوند. نوع اخیر که شامل استخوان های جمجمه است، معمولاً شکلی صفحه مانند دارد و در پوست جنین در حال تکوین تشکیل می شود. انسان ۲۰۶ استخوان مشخص در اسکلت دارد (← بدن_انسان). کوچک ترین این استخوان ها سه استخوانچه در گوش میانی اند. در برخی موارد، تعداد کل استخوان ها با عدد فوق متفاوت است، زیرا تعدادی از جفت استخوان های جمجمه با هم یکی شده اند و ممکن است آن ها را یک یا دو استخوان به حساب آورد.
دانشنامه اسلامی
از استخوان در باب های طهارت، نکاح، قصاص و دیات، سخن رفته است.
حکم استخوان درطهارت
۱) تکّه ی جدا شده از مردار که مانند استخوان، روح و حیات ندارد، پاک است، مگر آن که استخوان حیوان نجس العین مانند سگ باشد. ۲) به قول مشهور، تماس با عضو استخوان دار جدا شده از بدن انسان- اعم از زنده ومرده- پیش از غسل آن عضویا غسل میّت، موجب غسل مسّ میّت می شود. ۳)در وجوب غسل، در تماس با استخوان جدا شده از انسان مرده پیش از غسل، یا استخوان جدا شده از انسان زنده اختلاف است. ۴)واجب است عضواستخوان دار باقی مانده از میّت، پس از غسل، در پارچه ای پیچیده و دفن شود، ولی چنانچه استخوان قسمت سینه نباشد، نماز خواندن بر آن واجب نیست.۵)تصریح کلمات برخی فقها و ظاهر کلمات برخی دیگر، الحاق استخوان بدون گوشت به استخوان همراه با گوشت در حکم یاد شده است. ۶) استنجاء به استخوان جایز نیست. >
حکم استخوان درنکاح
شکستن استخوان عقیقه، مکروه است.
حکم استخوان درقصاص
...
[ویکی فقه] استخوان (قرآن). استخوان به قسمت سخت و محکم بدن انسان و حیوانات که محل اتکای عضلات و مخاط ها و دیگر قسمت های نرم بدن است، گفته می شود.
در این مدخل از واژه های «ترائب»، «ترقوه»، «عظم» و «کعب» استفاده شده است.در قرآن به بحث استخوان اشاراتی شده است که در مقاله های بعدی به آنها پرداخته شده است.