واژه بحث یک اصطلاح بیگانه است که معادل فارسی دارد. این واژه برخلاف گفتگو یا گفتمان برای عنوان صفحه بحث کاربر مناسب نیست. به جای استفاده از واژههای طولانی گفتگو یا گفتمان، میتوان از واژه گپ بهره برد. هرچند ممکن است در برخی واژهنامههای مختصر، واژهها گپ، گفتگو و جدل به عنوان مترادف معرفی شوند، اما هر یک از این واژهها بار معنایی خاص و متفاوتی دارند. گفتگو و این واژه از نظر شدت انجام عمل تفاوتهای زیادی دارند. معمولاً با حرارت و جدیت بیشتری پیش میروند و ممکن است به مجادله تبدیل شوند. در مقالات ما، بیشتر با مجادلات مواجه هستیم و گفتگوها کمتر به چشم میخورند.
بحث
لغت نامه دهخدا
بحث. [ ب َ ] ( ع مص ) واپژوهیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). پژوهیدن. ( زوزنی ). کاویدن و تفتیش کردن از کسی یا چیزی. ( منتهی الارب ). بازپرسی کردن. تفتیش. واکاویدن سخن. ( آنندراج ). کاوش. واکاویدن از سخن. جستجو. شدت طلب. کافتن. ( نصاب الصبیان ). بازجستن. کاویدن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 25 ). کاوش. تفتیش. استقصا. ( ناظم الاطباء ). تفحص. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( کشاف اصطلاحات الفنون ): در آن دیار هم شرایط بحث... هرچه تمامتر بجای آوردم. ( کلیله و دمنه ).شرایط بحث اندران بغایت رسانیدم. ( کلیله و دمنه )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دعوا، بگومگو.
۳. جست وجو، کاوش، پژوهش.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - جست وجو کردن کنجکاوی کردن. ۲ - ( اسم ) جست و جو کنجکاوی. ۳ - گفتگو. ۴ - ( اسم ) جستار مبحث.
معدن کان.
جملاتی از کلمه بحث
اگر بحثی رود اندر معانی حقیقت شرع باشد تا که دانی
بحث دانش کنی و مینکنی فرق موج حصیر و نقش صریر
خط مسلمی به کف صدق داده اند هرگز ز راستی نشود شرمسار بحث