بایع
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) فروشنده.
جمله سازی با بایع
در مقایسه با دیگر آثار پر ارزش سنایی هم چون غزلها و قصائدش، حدیقةالحقیقه از همه بلندنامتر و مورد قبول طبایع مردمان بیشتری در طول سدههای متوالی بودهاست.
درین جنونکده این است ناگزیر طبایع که نالد و تپد و گرید و سراید و خندد
صاحب خلق حسن، گلها به دامن داشتهست چرب و نرمی درطبایع، آب و روغن داشتهست
آنگاه نسب خود را به محمد و علی بن ابی طالب رساند و دست خود را به سوی جمعیت دراز کرد، تا با او به عنوان مهدی موعود بیعت کنند و گفت: «بر چیزی با شما مبایعت میکنم، که اصحاب رسول خدا بر آن با وی بیعت کردند».
به شر مبایعه کردن به آب دادن خویش نه کار اهل حضور است مرد خیر انجام
چون طبایع خورد برهم غیرت انشا میکند صلحگربریک نسق باشد شرردر سنگ نیست