لغت نامه دهخدا - صفحه 441
- ارمیاس
- اریحیت
- ازتات
- ازدف
- ازلال
- ازملک
- ازهاق
- اساسي
- اسانید
- اسب رس
- اسباب چینی
- اسبل
- اسبدوانی
- استادکار
- استبدال
- استبقاء
- استخوان کاری
- استخواندرد
- استدبار
- استرخاء
- استردن
- استرزاق
- استرعاء
- استزاره
- استصباح
- استضعاف
- استعطاف
- استعظام
- استفعال
- استفهامی
- استقباح
- استمزاج
- استمساک
- استناره
- استنجاء
- استیحاش
- استیقان
- استینافی
- استیکال
- استیکس
- اسداس
- اسفرغم
- اسفندان
- اسفهسالار
- اسقاء
- اسم جنس
- اسماً
- اسهام
- اسوء
- اسواران
- اسيد
- اسپانیائی
- اسپاهی
- اسپدان
- اسپرک
- اسپریس
- اسپنتمان
- اسپنوی
- اسپیدار
- اسپیده