فرهنگ فارسی - صفحه 557
- خاک انداز
- خاکبرداری
- خاکستر
- خاکستری
- خاکه
- خاکی
- خاگ
- خایب
- خبازی
- خبث
- خبره
- خبز
- خبط
- ختام
- ختل
- ختلان
- ختمی
- خج
- خجالت
- خدام
- خدره
- خدمتگزار
- خدمتی
- خدو
- خذلان
- خرابات
- خرابه
- خراجگزار
- خراس
- خراط
- خرب
- خرج کردن
- خرجی
- خرخر
- خرخشه
- خرداد
- خردل
- خرز
- خرف
- خرق
- خرمگس
- خرند
- خرو
- خروار
- خروشیدن
- خروه
- خرچ
- خریت
- خریدن
- خزانه
- خزر
- خزنده
- خزندگان
- خزه
- خزی
- خسارات
- خستو
- خسروی
- خشتک
- خشتی