بی یدی

واژه بی‌ یدی در زبان فارسی به معانی مختلفی اشاره دارد که به طور کلی به مفهوم نداشتن دست یا قدرت برمی‌گردد.

بی دستی (دست نداشتن)

در این معنا، بی‌ یدی به معنای دست نداشتن یا عدم وجود دست است. این واژه می‌تواند به صورت مستقیم به حالت فیزیکی اشاره کند که فردی به علت نقص یا آسیب، از داشتن دست محروم است. در این زمینه، بی‌ یدی به معنای ناتوانی در انجام کارهایی است که نیاز به استفاده از دست دارد. این مفهوم می‌تواند در توصیف وضعیت افرادی که به دلایل مختلف (مانند تصادف، بیماری یا نقص مادرزادی) از نعمت دست محروم هستند، به کار رود.

کنایه از بی‌قدرتی

در این معنا، بی‌ یدی به عنوان یک کنایه به کار می‌رود که به بی‌قدرتی یا ناتوانی اشاره دارد. این مفهوم می‌تواند به معنای عدم توانایی در انجام کارهای دشوار یا عدم قدرت در تأثیرگذاری بر امور و شرایط زندگی باشد. به عنوان مثال، در جملات یا عبارات ادبی و محاوره‌ای، ممکن است از این واژه برای توصیف شخصی که در موقعیت‌های سخت یا چالش‌برانگیز احساس ناتوانی می‌کند، استفاده شود.

لغت نامه دهخدا

بی یدی. [ بی، ی َ ] ( حامص مرکب ) ( از: بی + ید + ی ) بی دستی. دست نداشتن. || کنایه از بی قدرتی. ( از یادداشت مؤلف ).در دو شاهد ذیل از رودکی و فرخی مؤلف حدس زده اند که کلمه بی بُدی ( = ناچاری )، بی یدی باشد: 
وَرْم ضعیفی و «بی بدیم » نبودی 
وآنک نبود از امیر مشرق فرمان 
خود بدویدی بسان پیک مرتب 
خدمت او را گرفته چامه بدندان.رودکی.دل بتو دادم وَ دلت نستدم 
مردم دیدی تو بدین «بی بدی »؟فرخی.

فرهنگ فارسی

بی دستی ٠ دست نداشتن ٠ یا کنایه از بی قدرتی ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال چوب فال چوب فال ارمنی فال ارمنی فال پی ام سی فال پی ام سی