نخکلون

لغت نامه دهخدا

نخکلون. [ ن َ ک َ ] ( ص ) مردم سخت رو و پوست کلفت و بی شرم. نخکله. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نخکله. گردوی قوز:
مغز معنی راست ناید از برون
ور سر او بشکنی چون نخکلون.لطیفی ( از فرهنگ شعوری ).رجوع به نخکله شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
همچنین
همچنین
انسجام
انسجام
مریم
مریم
انس
انس