ماذریون

لغت نامه دهخدا

ماذریون. [ ذَ ] ( اِ ) دارویی است. برای استسقا و قی مجرب است. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 403 ). نام گیاهی داروئی. ( ناظم الاطباء ). درختی است شیردار بقدر درخت سماق و سه قسم. ( حاشیه الابنیه چ بهمنیار ص 324 ): ماذریون را انواع است. و بهترین آن بود که برگش بزرگ و تنک بود و اما آنکه برگش خرد و ستبر بود یا تنک و دراز یا جعد بود بد باشد و قوتش چون قوت شبرم است بل قویتر از او. ( از الابنیه چ مرحوم بهمنیار ص 324 ). و صمغ ماذریون فربیون است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ):
ور بدرویشی زکاتت داد باید یک درم
طبع را از ناخوشی چون مار و ماذریون کنی.ناصرخسرو ( دیوان ص 405 ).بطعم شکر بودم بطبع ماذریون
چنان شدم که ندانم ترانگبین از ماز.مجلدی.رجوع به الابنیه چ بهمنیار ص 324 و فربیون و مازریون شود.

فرهنگ فارسی

داوریی است برای استسقاوقی مجرب است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال اوراکل فال اوراکل استخاره کن استخاره کن فال اعداد فال اعداد