لعبت بربریه

لغت نامه دهخدا

لعبت بربریه. [ ل ُ ب َ ت ِ ب َ ب َ ری ی َ / ی ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) سورنجان. عکنة. و قسمی از آن سورنجان دقیق است و آن سم قاتل است. به صورت سورنجان ماند و سورنجان نیست چه در برگ و گل و ساق هیچ شباهتی میان آن دو نیست. صاحب اختیارات بدیعی گوید: بعضی گویند چیزی است مانند سورنجان و نفی سورنجان کنند و آنچه محقق است سورنجان است و در مصر عکنه خوانند. این مؤلف گوید لعبت بربری چیزی است مانند سورنجان، اما گردتر منفعت آن در سین گفته شد و بعضی گویند نوعی از یبروح است و خلاف است و بدل وی در تحریک باه به وزن آن جوز مقشر بود و به وزن آن تودری زرد، گویند بدل آن نیم وزن آن بهمن سرخ است. ضریر انطاکی در تذکره آرد: نبات بالمغرب له زهر اصفر واصله عقد کانه حلم الثدی مر الطعم حادّ یشبه السورنجان حارّ یابس فی الثالثة یهیج الشهوة جداًو ینفع من اوجاع المفاصل و الریاح و یدر الدم المحتبس و ما عقدمن اللبن و یقطع البلغم و یضرّ الصداع و یصلحه الکزبرة و شربته درهم و یعرف الان بمصر بالتریاق. ( تذکره ضریر انطاکی ). حکیم مؤمن در تحفه گوید: بیخی است شبیه به سورنجان و باریکتر و مانند سرپستان و تلخ و تند و در مصر معروف به تریاق است و سورنجان را بعضی به این اسم مسمی دانسته اند. در دوم گرم و خشک و به غایت مبهی است و مدرّ خون حیض و بواسیر و قاطع بلغم و محلل ریاح و جهت مفاصل و امثال آن نافع است. رازی جهت رفع سموم بیعدیل دانسته و مداومت او باعث سرخی رخسار و اکثار او مورث امراض حاده و مصدع و مصلحش گشنیز و قدر شربتش یک درهم و بدلش به وزن او تودری و مثل آن مغز گردکان است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ فارسی

سورنجان. عکنه

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرزمین یعنی چه؟
سرزمین یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز