طباخه

لغت نامه دهخدا

( طباخة ) طباخة. [ طَب ْ با خ َ ] ( ع ص ) تأنیث طباخ. زنی که آشپزی کند. زنی که حرفت او آشپزی باشد. زن که خوراک پزد:
یک آفت ز طباخه چربدست
که شه را کند چرب و شیرین پرست.نظامی.
طباخة.[ طِ خ َ ] ( ع اِمص ) باورچیگری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آشپزی. خوالیگری. دیگ پزی. طباخی. حرفت آشپزی.
طباخة. [ طُ خ َ ] ( ع اِ ) سرجوش دیگ. کفک دیگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث طباخ زنی که آشپزی کند.
سرجوش دیک کفک دیک

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارکان یعنی چه؟
ارکان یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز