صعلکه

لغت نامه دهخدا

( صعلکة ) صعلکة. [ ص َ ل َ ک َ ] ( ع مص ) درویش کردن کسی را. || سر ساختن برای اشکنه و برآوردن سر آن را. ( منتهی الارب ): صعلک الثریدة؛ جعل لها رأساً و رفع رأسها. ( اقرب الموارد ). || فربه کردن تره، شتران را. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

درویش کردن کسی را

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
محنت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز