دلاح

لغت نامه دهخدا

دلاح. [ دَ ] ( ع اِ ) شیر که آب آن آنقدر افزون شده باشد که ناخالص بودن آن آشکار شود. ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شیر که آب آن آنقدر افزون شده باشد که ناخالص بودن آن آشکار شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیطه
سلیطه
داشاق
داشاق
اوشاخ
اوشاخ
خفن
خفن