تقزح

لغت نامه دهخدا

تقزح. [ ت َ ق َزْ زُ ] ( ع مص )بسیارشاخ گردیدن گیاه و پراگنده افتادن آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرایش
گرایش
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
کونی
کونی
فال امروز
فال امروز