افروزندگی

افروزندگی واژه‌ای برگرفته از ریشه‌ی «افروختن»، به‌معنای افروختگی یا روشنائی است. در اصل این واژه به حالت یا خاصیتی گفته می‌شود که موجب درخشش، روشنایی یا برافروختگی شود و در دو سطح معنایی، یکی حسی و مادی و دیگری معنوی و استعاری به کار می‌رود. در معنای حسی، به روشنایی آتش، چراغ یا خورشید اشاره دارد، اما در معنای استعاری، بیانگر الهام، شور، آگاهی یا زنده‌دلی است.

در متون ادبی فارسی، «افروزندگی» غالباً به عنوان صفتی مثبت و زندگی‌بخش به کار می‌رود. شاعران آن را نمادی از امید، دانش، یا عشق می‌دانند که تاریکی جهل یا غم را می‌زداید. مثلاً وقتی گفته می‌شود «افروزندگی نگاهش دل را گرم کرد»، مقصود نوعی روشنایی درونی یا روحی است که از حضور شخص یا اندیشه‌ای والا پدید می‌آید. در این کاربرد، این واژه نه تنها نور فیزیکی، بلکه نوری معنوی است که روشنی در جان و اندیشه می‌افکند.

از دید فلسفی و اخلاقی، افروزندگی می‌تواند نماد نیروی خلاق و زاینده‌ی انسان باشد؛ همان جوهره‌ای که در فرهنگ ایرانی و عرفانی، سرچشمه‌ی حیات و آگاهی دانسته می‌شود. انسانی که افروزنده است، دیگران را نیز به حرکت و روشنایی وا‌می‌دارد. از این‌رو، این واژه در ادبیات فارسی حامل مفاهیمی چون خرد، بینش، گرمی، و حیات است.

لغت نامه دهخدا

افروزندگی. [ اَ زَ دَ / دِ ] ( حامص ) افروختگی. روشنائی.

فرهنگ فارسی

افروختگی روشنائی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بنت
بنت
اورگیم
اورگیم
ار
ار
فصاحت
فصاحت