کنیزک فروش

لغت نامه دهخدا

کنیزک فروش. [ ک َ زَ ف ُ ] ( نف مرکب ) که کنیزک فروشد.که کنیز فروشد. فروشنده برده مادینه:
شاه بس کز کنیزکان شد دور
به کنیزک فروش شد مشهور.نظامی.

فرهنگ فارسی

که کنیزک فروشد. که کنیز فروشد

جمله سازی با کنیزک فروش

چو ورقه ازو نام گلشه شنید چو آشفتگان زی کنیزک دوید
کنیزک پیش شاه برجست از جای نهادش همچو گیسو روی بر پای
چو کاووس روی کنیزک بدید بخندید و لب را به دندان گزید
یک کنیزک دید شه بر شاه‌راه شد غلام آن کنیزک پادشاه
بسی خیر برآن کنیزک بداد به آزادی اش زان سپس کرد شاد
در پی ناله برگرفتم راه دیدم آنجا کنیزکی چون ماه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فاب یعنی چه؟
فاب یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز