نوروز کیقبادی

لغت نامه دهخدا

نوروز کیقبادی. [ ن َ / نُو زِ ک َ / ک ِ ق ُ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) در موسیقی، نوروز بزرگ. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نوروز بزرگ شود:
دستانهای چنگش سبزه ی ْ بهار باشد
نوروز کیقبادی وآزادوار باشد.منوچهری.

فرهنگ فارسی

در موسیقی: نوروز بزرگ

جمله سازی با نوروز کیقبادی

پا بر سر تاج کیقبادی ننهیم آنجا که کُله گوشهٔ همت شکنیم
بر آستان تو خاکیم و چشم همت ما بتخت خسروی و تاج کیقبادی نیست
بیا تا نشینیم و شادی کنیم شبی در جهان کیقبادی کنیم
تو از شراب مستی من هم ز بوی مستم بو نیز نیست اندک در بزم کیقبادی
آن می که کلید گنج شادی است جان‌داروی گنج کیقبادی است
بیا تا نشینیم و شادی کنیم دمی در جهان کیقبادی کنیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق
داشاق
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
فمبوی
فمبوی
فال امروز
فال امروز