سراپرده ٔ کحلی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با سراپرده ٔ کحلی
صبح در دم سراپرده محمّد مهدیخان برادر علیرضا خان آمد امروز سرکردهای نوکر اشرف و توابع آمدند قرقاول بسیاری آوردند از اینجا به علیآباد رسیدیم جلگه[ای] دارد چمن است.
همچنين در سوره كهف مى خوانيم: اَحاطَ بِهِم سُرادِقُها(815) سراپرده ها و شعلههاى جهنّم همه جاى كفار را در برگرفته و مى پوشاند.
خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم
همیشه تا که درین هفت تو سراپرده هزار پرده سرا مطرب خوش الحان است
ز لقمهای که بشد دیده تو را پرده مخور تو بیش که ضایع کنی سراپرده
افلاک را خیام و سراپرده بر کنید زین پس خیام و پردهسرا را چه میکنید