زیرپا کشیدن مصدری مرکب است که بهصورت خوانده میشود. این واژه در مفهوم اصلی خود بهمعنای وادار کردن فردی به اقرار و اعتراف، بدون استفاده از روشهای خشن یا فشار آشکار است. برای نمونه، هنگامی که سارقی با بهکارگیری ظرافت و تدبیر، در گفتوگو چنان گرفتار میشود که ناگزیر به اعتراف میگردد، از این اصطلاح استفاده میشود. در متون کهن و فرهنگهای لغت، از جمله آنندراج و ناظمالاطباء، این واژه با تعابیری همچون به اقرار آوردن یا به حیله و تدبیر از کسی اقرار گرفتن شرح داده شده است. در این معنا، زیرپا کشیدن نوعی کشف نهانیها و رازهای فرد از طریق گفتوگوی هوشمندانه و بهکارگیری فریب پنهان است. بنابراین، زیرپا کشیدن در کاربرد اصلی خود، نه تنها به معنای تسلیم کردن فیزیکی نیست، بلکه اشاره به مهارتی کلامی و روانی دارد که طی آن، با پیچاندن طرف در گفتوگو و استفاده از ظرافتهای زبانی، حقیقت از وی استخراج میشود. این اصطلاح نشاندهندهی ظرافت و تیزهوشی در فرایند اقرارگیری است.
زیرپا کشیدن
لغت نامه دهخدا
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامن بدارمت.حافظ.
فرهنگ فارسی
جمله سازی با زیرپا کشیدن
نیست صائب هر که را از شوق در سر آتشی خار صحرا، خواب مخمل زیرپا کی می شود؟
شمع یکسر اشک و آه خویش با خود می برد هم به زیرپای ما ماند آنچه از ما باز ماند